بر کسي پوشيده نيست که در جوامع امروزي ارتباطات نقش بسيار مهمي در پيشبرد اهداف يک سازمان ايفا مي کند. بهبود کمي و کيفي فعاليتهاي سازمان، افزايش بهره وري از امکانات ونيروي انساني درسايه انعکاس فعاليتهاي سازمان با جامعه و بهره گيري از امکانات و قابليتهاي اجتماع و مشارکت عمومي افراد آن مي باشد. در اين راستا روابط عمومي ها به عنوان حلقه ارتباطي سازمانها با جامعه نقش بسيار مهمي دارند. هرچه اين حلقه ارتباطي گسترده تر و محکم تر باشد، به همان اندازه سازمان در پيشبرد اهداف و فعاليتهاي خود موفق تر خواهد بود. پس روابط عمومي ها براي اينکه بتوانند اين حلقه ارتباطي سازمان را با جامعه حفظ کنند، بايد در جستجوي تکنيکها، الگوها و شيوه هاي مناسب و جديد باشند يکي از اين شيوه ها و الگوها خلاقيت است که عامل مهم موفقيت برنامه هاي روابط عمومي است که اگر بدرستي بکار گرفته شود بسياري از ضعف هاي فني و اجرايي را پوشش مي دهد و چون موضوع کار روابط عمومي از تنوع و حيطه بالايي برخوردار است امکان ظهور خلاقيت در آن به مراتب بيشتر از ساير حوزه هاي کاري سازمانها است.
تعريف خلاقيت
از خلاقيت تعريفهاي زيادي شده است که در ذيل به مهمترين آنها اشاره مي شود:
خلاقيت يعني تلاش براي ايجاد يک تغيير هدفدار در توان اجتماعي يا اقتصادي يک سازمان. خلاقيت بکار گيري توانايي هاي ذهني براي بوجود آوردن انديشه، فکر و مفهوم جديد. خلاقيت به معناي خلق کردن چيزي تازه و منحصر به فرد است که به گونه اي مناسب و مفيد موجب حل يک مسأله، سؤال، يا نياز علمي، صنعتي و يا اجتماعي مي شود. ونيز خلاقيت يعني ارائه فکر و طرح نوين براي بهبود و ارتقاءکيفيت يا کميت فعاليتهاي سازمان مانند افزايش توليدات يا خدمات، کاهش هزينه ها و...
ضرورت خلاقيت
تمام پيشرفتهاي امروز بشر در حوزه اقتصاد، فرهنگ، سياست و اجتماع مديون خلاقيت است. خلاقيت کليدي ترين مسأله در جامعه ما و تمام جوامع در حال توسعه است که اگر به درستي با آن برخورد و زمينه ها و بسترهاي آن فراهم شود بسياري از مشکلات آنها حل خواهد شد.
صاحب نظران معتقدند با ورود به هزاره سوم ضروري است مردم مهارتهايي را آموزش ببينند که از آنها مي توان به خلاقيت و برقراري ارتباط مؤثر اشاره کرد به گونه اي که انسانها بتوانند بخوبي با يکديگر ارتباط برقرار کرده و با بهره گيري از خرد جمعي و زايش افکار نو مشکلات را از بين ببرند. امروزه، مردم ما نيازمند آموزش خلاقيت هستند. آنچنان که لحظه به لحظه محيط اطراف خويش را کاوش نموده و با خلق افکار نو به سوي يک جامعه سعادتمند قدم بردارند.
زمينه ها و بسترسازي خلاقيت
نتايج و تحقيقات صورت گرفته نشان مي دهد خلاقيت زماني در ميان اجتماعي از انسانها متجلي مي شود که آنها از مرحله همدلي با يکديگر گذر کرده اند. در اين مرحله انسان ها به سرنوشت يکديگر حساس بوده و در جهت رشد يکديگر مي کوشند و هر کسي خود را پل پيروزي ديگري قرار مي دهد و در نهايت سبب مي شود جرياني از علم و دانش وتجربيات ميان آنها جاري شود که همين، زمينه ساز نوآوري و خلاقيت خواهد شد. براستي که هيچکس قادر نيست به دنياي علم و دانش انسانها نفوذ کرده و آنها را وادار کند که انديشه هاي خود را به ديگران منتقل کند و تنها زماني اين واقعيت رخ مي دهد که يک احساس خوب و مثبت در بين انسانها نسبت به يکديگر پديد آيد. به همين خاطر، يکي از عوامل مؤثر در بروز خلاقيت در يک جامعه، زمينه سازي و بسترسازي در بين انسانها جهت ايجاد فرهنگي است که در آن همگان در تلاش براي رشد ديگري هستند زيرا خلاقيت نه ژنتيکي است و نه مربوط به نژادي خاص بلکه اکتسابي است و زمينه اش در نهاد همه انسانها وجود دارد که نياز به آموزش، زمينه سازي و فرهنگ سازي دارد.
عوامل و راههاي مؤثر خلاقيت در روابط عمومي
ايجاد خلاقيت در روابط عمومي علاوه بر فرهنگ سازي که در بالا ذکر شد، بستگي به سه فاکتور اساسي و مهم دارد که عبارتند از:
الف) نيروي انساني
ب) محيط سازماني
ج) مديريت
الف) نيروي انساني
منبع گرانبهاي يک مجموعه يا سازمان که نقش اساسي در تحقق اهداف و سياستهاي کلي آن دارد نيروي انساني است لذا براي اينکه بتوانيم از نيروي انساني براي نهادينه کردن خلاقيت به نحو احسن استفاده کنيم بايد به دو عامل اساسي توجه کرد:
عامل اول) استفاده از نيروهاي کار آمددر روابط عمومي بايد کساني مشغول بکار شوند که علاوه بر اينکه تحصيل کرده اين رشته باشند از ويژگيها و خصوصيات يک فرد خلاق برخوردار باشند. از جمله:
1- برخورداري از سلامت روحي و رواني:
افراد خلاق افرادي هستند که از سلامت رواني برخوردار هستند اين افراد قادرند فکر و انديشه و حرف هاي تازه را پشت سرهم مطرح کنند بدون اينکه دچار رکود شوند.
بهره مندي از ذهني سالم، باز و گشوده اين امکان را براي قوه خلاقه فراهم مي کند تا از آنچه مي خواهد، تصوير روشني بيافريند و بالاخره عملي منشأ موفقيت و پيروزي است که در وراي آن انديشه اي سالم نهفته باشد. همانگونه که ورزش، عضلات را قوي تر و سالم تر مي کند، تفکر و مطالعه کتابهاي خوب و مفيد و نگارش تجارب، افکار و منش ها نيز باعث تقويت و سالم تر شدن روان و ذهن مي گردد و نهايتا موجب باروري و شکوفايي خلاقيت مي شود.
2- انعطاف پذيري:
توانايي کنار گذاشتن چارچوب هاي ذهني گذشته و توانايي ديدن انديشه هاي جديد
و بررسي افکار نو و پذيرش مناسبت ترين و کارآمدترين باورها انعطاف پذيري است. هراندازه خلاقيت و نوآوري بيشتر باشد به همان اندازه انعطاف پذيري بيشتر شده و وقت کمتري به حراست و دفاع از افکار غلط گذشته صرف خواهد شد.
3- ابتکار:
يعني به پشتوانه انديشه سالم، ذهني پويا و منعطف در هر زمان بتوان پيشنهاد تازه اي را ارائه داد.
4- ترجيح دادن پيچيدگي نسبت به سادگي:
برخلاف افراد عادي که همواره در جستجوي راهکارهاي بي دغدغه و آسان بوده و راههاي پيموده شده را مي پيمايند، افراد خلاق، پيچيدگي را انتخاب کرده و به دنبال يافتن راه حل آسان و ساده براي آنها هستند.
5- استقلال رأي و داوري:
افراد خلاق مطيع بي چون و چراي مسئول بالاتر و افراد با نفوذ خود نبوده و داراي نظرات و پيشنهادات متفاوت از ديگران هستند.
6- تمرکز نيروي ذهن بر بالاترين هدف:
اين افراد هميشه و در هر شرايطي ذهن و نيروي خود را بر روي يک موضوع ويژه متمرکز کرده و به دنبال دستيابي به هدفي والا و بلند مرتبه هستند.
عامل دوم) کار آمد سازي کارکنان
براي اينکه بتوانيم در بين کارکنان موجود خلاقيت ايجاد کنيم تا از آنها به نحو احسن استفاده شود بايد به ويژگيهاي ذيل توجه کرد:
1- بهره وري کارکنان با انگيزش آنان ارتباط کاملا مستقيمي دارد به عبارت ديگر، در گير شدن با کار و چنگ انداختن بر مشکلات، نيازمند پشتوانه انگيزشي است.
2- بروز انديشه و رفتار ابتکاري در کارکنان با پرورش حس مفيد بودن و احترام به شخصيت کاري آنان افزايش مي يابد. مشارکت در حرکات سازنده سازماني و توليد، احترام به انديشه وتلاش آنان، قدرداني از اقدامات مثبت و شکوفا سازي استعدادهاي آنان همواره از خواسته هاي کارکنان خلاق مي باشد.
ب) محيط سازماني
سياستها و تلاشهاي ابتکاري کارکنان زماني مي تواند به مرحله عمل واجرا در آيد که سازمان مطبوع آنها بتواند با داشتن ويژگيها و خصوصيات ذيل، محيط و بستري مناسب را فراهم کند. برخي از اين ويژگيها و خصوصيات را مي توان اين گونه برشمرد:.
1- رقابت کامل و فشرده: در يک محيط کاري در صورتي خلاقيت ايجاد مي شود که تک تک افراد رقابت مثبت و سازنده داشته باشند.
2- فرهنگ خوب و پويا:برپايه يک فرهنگ خوب و پويا اتلاف وقت مفهومي ندارد. بديهي است در چنين بستري بحث رقابت و خلاقيت، بهتر شکل مي گيرد.
3- دسترسي به مديران: کارکنان به راحتي بتوانند افکار و نظرات خود را مستقيم و بدون واسطه به گوش مدير برسانند و پيشنهادهاي خود را ارائه نمايند.
4- احترام به افراد: کارکنان به اين باور دست يابند که مي توانند همگام با نيازهاي سازمان رشد کنند. درسازمان خلاق کار بصورت گروهي انجام مي شود و گروههاي کيفيت نيز نقش مؤثري در جهش آنها دارند.
5- ارائه خدمات عمومي: هدف نهايي توجه به نياز جامعه و جلب رضايت آحاد مردم است.
6- امنيت شغلي، روابط دائمي و بلند مدت کارکنان از ديگر ويژگيهاي آن است.
7- مديران، عامل تغيير و تحول را با خشنودي پذيرفته و در برابر آن مقاومت نمي کنند طبيعي است در چنين محيطي، ضرورت ندارد که مدير وقت زيادي از خود را براي چگونگي با تغييرات اختصاص دهد زيرا همه به اين باور رسيده اند که تغيير يک ارزش است.
در محيط يا سازمان فقير از حيث خلاقيت، تمايل به ريسک، بروز فکر انتقادي و ميل به تغيير، کاهش قابل توجهي مي يابد و علت پديد آمدن چنين حالتي را بايد عمدتا در رفتارهاي کليشه اي و مملو از محدوديتها، ارزيابيهاي ناکام کننده، روح محافظه کاري، مقررات دست و پا گير، نا امني شغلي، ابهام در هدف و بي توجهي به افراد خلاق بايد جستجو کرد.
ج- مديريت
نقش مديريت در مجموعه هايي مثل روابط عمومي که خلاقيت و نوآوري از ضروريات
و عامل اصلي آن به شمار مي رود، بسيار مهم و حساس است. زيرا مديريت مي تواند توانايي و استعداد خلاقيت و نوآوري را در افراد ايجاد، ترويج و تشويق کند و يا رفتار و عملکرد او مي تواند مانع اين امر حياتي شود. هنر مدير خلاق عبارت است از:
استفاده از خلاقيت ديگران و پيدا کردن ذهن هاي خلاق. مدير بايد فضايي بيافريند که خودش بتواند خلاق باشد و افراد سازمان را هم نيز براي خلاقيت تحريک کند. و اين فضا فضايي است که از کار روزمره به دور است و اقتضاء مي کند تا هر کسي مشکلش را خودش حل کند.
تکنيکهاي بروز خلاقيت
الف- آموزش مستقيم
ب - فهرست کردن ويژگيها
ج - روشهاي گروهي
الف) آموزش مستقيم
در اين تکنيک خلاقيت را مي توان با آموختن راههاي خلاق شدن و پرهيز از کاربرد رهيافتهايي که در حل مشکلات معمول است زياد کرد. اين روش که بنام آموزش مستقيم معروف است بر اين پايه فرضي قرار دارد که چون افراد بيشتر تمايل دارند که در حل مشکلات از راه حل هاي رايج استفاده کنند اين امر آنها را از بکارگيري توانمنديها و ظرفيتهاي واقعي شان باز مي دارد بنابراين روش آموزش مستقيم که در جستجوي راه حل هاي بديع و نو است زمينه مساعدي براي رشد انديشه هاي خلاق فراهم مي سازد.
ب) فهرست کردن ويژگيها
در اين روش تصميم گيرنده ابتدا ويژگي اصلي مربوط به راه حل هاي مرسوم را
پيدا کرده و سپس هريک از ويژگيهاي اصلي را جدا جدا بررسي مي کند. و آنگاه تا جايي که ممکن است نسبت به تغيير هر کدام از آنها همت مي گمارد و در راستاي همين تغيير هر طرحي دارد ولو آنکه خنده دار نيز باشد، بدون چشم پوشي فهرست مي کند. و وقتي که فهرست جامعي تهيه کرد و اشکالات را مشخص نمود گزينه هاي مؤثر و سودمند را انتخاب و بقيه را حذف مي کند و...
ج) روشهاي گروهي
بيشترين تلاش در زمينه پرورش و بروز خلاقيت را مي توان در حوزه کارهاي گروهي مشاهده کرد.
يکي از تکنيکهاي متداول در ايجاد خلاقيت، برگزاري جلسات خلاقيت زاست که به جلسات طوفان فکري شهرت دارد. اين جلسات، غير رسمي و کاملا آزاد است که پيشنهاد ها و راه حل هاي همکاران درباره يک موضوع خاص ماننده نحوه برگزاري نمايشگاه، انتخاب شعار تبليغاتي،رفع يک مشکل به وجود آمده و... جمع آوري مي کنند. در برگزاري جلسات توفان فکري بر ويژگيهاي زير تأکيد مي شود:
1- پيشنهادها زياد و متنوع هستند و در تقابل افکار پيشنهادهاي جالبي يافت مي شود.
2- افراد شرکت کننده در جلسه از پيشنهادها و راه حلهاي ظاهرا غير ممکن اجتناب نمي کنند.
3- در اين جلسات افراد مختلف با گرايش ها و تخصص هاي مختلف حضور مي يابند.
4- جلسات طوفان فکري خارج از موقعيت هاي اداري تشکيل شده و حتي از نظر محل برگزاري هم متفاوتند.
نتيجه گيري
اگر روابط عمومي ها بخواهند داراي نقش محوري در فرايند تصميم گيري سازمانها باشند بايد همگام با پيشرفت هاي علم و تکنولوژي زمينه و بستري مناسب را جهت ارتقاء توانمنديها و فعاليتهاي خود فراهم کنند. اين بستر و زمينه خلاقيت است که نياز به کار دسته جمعي، هم دلي، آموزش، تشويق، تغيير نوع نگرش و... دارد.