ما بر این باوریم که تعدادی گرایشات مهم در زمینۀ نقش تکنولوژی آموزشی در تعلیم و تربیت وجود دارد. در حقیقت، این گرایشات را حداقل در دوازده مورد مشخص می کنیم، و این بخش را اختصاص می دهیم به تعمق و بررسی اینکه چگونه این گرایشات می توانند چهرۀ تعلیم و تربیت را (یا حداقل بعضی از ویژگی های آن را) در ده تا بیست سال آینده تغییر دهند. بعضی از این گرایشات از «تکنولوژی تعلیم و تربیت» نشأت می گیرند که شامل موارد زیر است:
1-استمرار و حرکت فزاینده به طرف آموزش فراگیر محوری به جای معلم یا مربی- محوری.
2-افزایش تداوم در استفاده از مواد یادگیری انفرادی، به جای موقعیت های سنتی تدریس- یادگیری چهره به چهره.
3-افزایش درک اهمیت توانمندی های کلی مرتبط به زندگی واقعی، از قبیل مهارت های بین شخصی، مهارت های رهبری، تفکر خلاق و مهارت های حل مسئله، به جای یادگیری خصوصیات و ویژگی های شغل خاص.
4-استمرار حرکت و فعالیت جهت تصریح و تبیین ماهیت بازده های یادگیری مورد نظر، از قبیل تنظیم شاخص های شایستگی و تنظیم معیارهای عملکرد (اغلب مبتنی بر اهداف).
5-رشد و آگاهی نسبت به محاسن «یادگیری از طریق کار کردن در گروه» (بدون حضور معلم یا مربی)
گرایشات دیگر، از «کاربرد تکنولوژی در تعلیم و تربیت» نشأت می گیرد که شامل موارد ذیل می گردد.
6-استمرار گسترش سریع تکنولوژی اطلاعات و سیستم های رایانه ای.
7-مشارکت بیشتر عوامل تعلیم و تربیت در طراحی و استفاده از تجهیزات و برنامه های رایانه ای.
8-افزایش انتظارات از فراگیران با توجه به استفاده و دسترسی بیست و چهار ساعته به منابع یادگیری چند رسانه ای برانگیزنده.
9-افزایش انتظارات از فراگیران مبنی بر استفاده وسیع معلمان و مربیان از ابزارهای حمایتی تکنولوژی آموزشی در بالا بردن اثر بخشی دوره ها و برنامه های خود – آموز.
10-گسترش سریع آشنایی فراگیران با رسانه های پیشرفته از جمله سخت افزار و نرم افزار و اینترنت و دیسک لیزر ، به علت وجود تکنولوژی مشابه آن در اغلب منازل به عنوان قسمتی از سیستم های سرگرمی خانگی.
1-« استمرار و حرکت فزاینده به طرف آموزش فراگیر محور به جای معلم یا مربی محوری »
ما بر این باوریم که در گذشته به علت فقدان آموزش فراگیر محور، اغلب افراد در همان مراحل اولیه از تعلیم و تربیت گریزان بودند و تا پایان زندگی شغلی شان از تعلیم و تربیت و آموزش به دور ماندند. در مدل یادگیری یکی از مراحل مهم این مدل «نیازمندی» برای یادگیری بود. اکنون مدارک و شواهد فراوانی وجود دارد که نشان می دهد اغلب مردم به یادگیری حین تحصیل به صورت برنامه های فراگیر محور مثل برنامه هایی که از طرف موسسات آموزشی در زمینه های مختلف ارائه می گردد علاقه پیدا می کنند.
همچنین کاملاً روشن است که به طور نسبی اکثر یادگیری های بیشتر در طول چهار یا پنج سال اول زندگی اتفاق می افتد. یکی از ویژگی های یادگیری در سنین «اولیه» کنجکاوی ذاتی ذهن انسان و خوشحالی و مسرت کودکان به هنگام کسب شایستگی های جدید (و دانش جدید) می باشد. متأسفانه تا حدی به علت پافشاری بر یادگیری موضوعات معین و از پیش تعیین شده اغلب به نظر می رسد که سیستم های تعلیم و تربیت این شور و شوق و علاقه ذاتی به یادگیری را مهار می کنند، اغلب معلمان مجرب و با استعداد می توانند احساس «نیازمندی» به یادگیری مطالب را که کودکان در این جهان به آنها نیاز خواهند داشت در کودکان ایجاد کنند.
در حال حاضر احساس می شود که گرایش به طرف آموزش فراگیر محور ادامه دارد، اما مستلزم هزینه است. به عنوان مثال، معلمان و مربیانی که به روش های سنتی عادت کرده اند ممکن است احساس ناراحتی کنند و در تدارک و ارائه هنر آموزش فراگیر محور فاقد مهارت و دانش باشند.
2-« افزایش تداوم در استفاده از مواد یادگیری انفرادی، به جای موقعیت های سنتی تدریس – یادگیری چهره به چهره »
تاکنون مواد یادگیری باز و انعطاف پذیر به طور وسیع در برنامه های یادگیری از راه دور مورد استفاده زیادی قرار گرفته است. کیفیت این مواد به علت به کارگیری اصول و منابع تکنولوژی آموزشی در طراحی و تنظیم آنها نسبت به دو دهه گذشته به طور قابل ملاحظه ای افزایش یافته است. با وجود این، این مواد هنوز اغلب اوقات به صورت انفرادی و به دور از مؤسسه آموزشی و تعلیمی مورد استفاده قرار می گیرند. ما احساس می کنیم که در چند سال آینده، این مواد علاوه بر موارد گذشته یه طرق زیر نیز مورد استفاده قرار خواهند گرفت.
الف)به عنوان منابع یادگیری برای یادگیری گروه – مدار، بدون نیاز به حضور معلم یا مربی به راحتی می توان یک بسته انعطاف پذیر را که برای استفاده انفرادی طراحی شده است به یک مؤسسه یادگیری گروهی تبدیل کرد. به عنوان مثال از طریق افزودن تمرینات و فعالیت های گروهی و ارائه گزارشات بازخوردی برای اعضاء گروه به منظور نشان دادن نتایج عملکرد آنها بعد از انجام فعالیت ها و تمرینات تعیین شده.
ب)به عنوان منابع یادگیری برای یادگیری گروه – مدار با حضور معلم یا مربی. این روش مزایای بازخورد همتا – گروه و «یادگیری از یکدیگر» را به دنبال دارد، و مزیت دیگری که دارد این است که از یک منبع اضافی دیگر، یعنی معلمان و مربیان مجرب و ماهر استفاده به عمل می آید. علاقه اولیه ما به استفاده از این مواد یادگیری انعطاف پذیر، مربوط به کیفیت خود مواد نیست بلکه به علت مشکلات معلمان و مربیانی است که در سازگاری برای «منبع» بودن به جای رهبر بودن دارند و نمی توانند به عنوان «منبع» مورد استفاده قرار گیرند.
ج)به عنوان راه ها و روش های یادگیری تعاملی در دوره های دانشکده – مدار یا مرکز آموزشی مدار. قبول داریم که همیشه فراگیرانی وجود خواهند داشت که تماس چهره به چهره با معلم یا مربی را ترجیح می دهند و از نشستن به پای سخنرانی های رسمی لذت می برند. با وجود این وقتی همه از منبع یادگیری مشابه استفاده می کنند، چرا به فراگیرانی که موقعیت های تدریس – یادگیری رسمی را دوست ندارند، اجازه داده نمی شود که یادگیری را به روش شخصی خودشان اداره کنند.
3-« افزایش این استنباط که ماهیت تعلیم و تربیت خیلی با ارزش تر از تدریس حقایق و اصول می باشد. به عبارت دیگر فرآیندهای یادگیری مهم تراز محتوای برنامه های درسی هستند»
کارفرمایان علاقمندند افرادی را استخدام کنند که از شایستگی و توانمندی بالایی برخوردار باشند، نه اینکه تنها دانش و آگاهی بالایی داشته باشند. تصور می کنیم بعضی چیزهایی را که در زمان خودمان (قبلاً) یاد گرفته ایم هرگز استفاده ای برای ما نداشته است و فرصتی برای یادگیری مهارت ها در طول تعلیم و تربیت و آموزش مان نبوده است و مجبور بوده ایم در زندگی همه چیز را از طریق آزمایش و خطا یاد بگیریم. در هر صورت امیدواریم که در بیست سال آینده پیشرفت قابل ملاحظه ای را در زمینه تعلیم و تربیت به غیر از آموزش محتوا – مدار مشاهده کنیم.
4-« افزایش درک اهمیت توانمندی های کلی مرتبط به زندگی واقعی، از قبیل مهارت های بین شخصی، مهارت های رهبری، تفکر خلاق و مهارت های حل مسئله، به جای یادگیری خصوصیات و ویژگی های شغل خاص »
این نوع ادراک و استنباط هم اکنون در دنیای اشتغال به وجود آمده است. در حقیقت توجه بیشتر به این مهارت ها نه تنها موجب تربیت نیروی کار انعطاف پذیرتری می شود، بلکه جامعه بهتری را به وجود می آورد. مهارت هایی از این قبیل نمی توانند به روش های سنتی یاد شده شوند. این نوع مهارت ها، مهارت های سطح بالایی هستند و از طریق «انجام دادن» و (به ویژه) دریافت بازخورد، بهتر یاد گرفته می شوند. هنوز هم اغلب این مهارت ها در تعلیم و تربیت به صورت کلامی و شفاهی یاد داده می شوند، البته در آموزش ها و تعلیمات عملی چنین نیست. چنین مهارت هایی چهارچوب و پایه آموزش «حفظ مشتری»، آموزش «نحوه برخورد با عموم مردم»، «آموزش مدیریت» و غیره را تشکیل می دهد. دنیای تعلیم و تربیت ارتباط تنگاتنگی با دنیای آموزش دارد. اولین گام مفید (که اکنون در اکثر جاها اتفاق می افتد) این است که دانشگاهها برنامه هایی را که در دنیای آموزش ارائه می گردد از نظر اعتبار درجه بندی می کنند.
5-استمرار حرکت و فعالیت جهت تصریح و تبیین ماهیت بازده های یادگیری مورد نظر، از قبیل تنظیم شاخص های شایستگی و تنظیم معیارهای عملکرد (اغلب مبتنی بر اهداف).
وقتی که افراد دقیقاً می دانند که در دوره آموزشی معین انتظار انجام دادن چه کاری از آنها می رود، در مسیر نیل به اهداف بهتر حرکت می کنند. شاخص های شایستگی تصویر روشن تری از آنچه که افراد دقیقاً باید بتوانند از خود نشان دهند ارائه می نمایند. به ویژه بیشتر توجهات بر روی توصیف شواهد و مدارکی است که تحقق شایستگی ها و توانمندی های تعیین شده را نشان دهد. به طرف مختلف، این نوع توجه به توصیف «شواهد و مدارک» مفید ترین بعد انقلاب شایستگی و توانمندی است. همچنین این امر به فراگیران امکان می دهد که بر حسب مدارک و شواهدی که آنها به جهت اثبات پیشرفت شان ارائه می دهند به ارزش شایستگی های ایجاد شده پی برده و آنها را تشخیص دهند.
امیدواریم که در بیست سال آینده تغییر و نوسان جدیدی در موضوعاتی مثل بیان اهداف و شاخص های شایستگی مشاهده کنیم و به جای اینکه این شاخص ها و معیارها تنها برای مدیران و سیاست گذاران روشن باشد بیشتر برای فراگیران قابل شناسایی و تشخیص باشد.
6-« رشد و آگاهی نسبت به محاسن «یادگیری از طریق کارکردن در گروه» (بدون حضور معلم یا مربی)
در این تحقیق مکرراً به اهمیت ارائه بازخورد به فراگیران به عنوان یک مرحله اساسی در فرآیندهای یادگیری موفقیت آمیز تأکید کرده ایم. اگر چه نوع بازخورد کارشناسی و تخصصی که مربیان و معلمان ارائه می دهند ارزش غیر قابل بحث و مسلمی برای فراگیران دارد ولی بدون شک بازخوردی که فراگیران به یکدیگر می دهند نیز از ارزش بالایی برخوردار است. به ویژه وقتی که هم در آموزش گروهی و هم در برنامه های یادگیری انفرادی کار گروهی گنجانده می شود فراگیران می توانند بازخورد بیشتری را نسبت به بازخوردی که معلم یا مربی ارائه می دهد به دست بیاورند. دیگر امتیاز بازخورد همتا – گروهی این است که بر عکس شکل «اقتداری و دیکتاتوری» بازخورد، فراگیران وقتی که از یکدیگر دریافت می کنند کمتر حالت تدافعی به خود می گیرند. فرآیندهای ارائه و دریافت بازخورد همتا – گروه به نوبه خودشان سودمند می باشند و به گسترش مهارت های بین شخصی و ارتباطی کمک زیادی می کنند. امید می رود که در استفاده از کار گروهی به عنوان مکمل برنامه های آموزش گروهی به علاوه برنامه های یادگیری انفرادی رشد منظم و پایداری به وجود بیاید.
تصورات تقریباً مشترک فوق مربوط به نحوه دید ما از گرایشات «تکنولوژی تعلیم و تربیت» است که در دهه های آینده گسترش خواهد یافت. ما کاملاً بر این مسئله آگاه هستیم که چندید عامل می تواند سبب تسریع یا کند شدن هر یک از این گرایشات شوند، که عبارتند از:
1-نحوه تفکر (و سرمایه گذاری) دولت نسبت به تعلیم و تربیت و آموزش.
2-عامل اقتصادی جهانی.
3-دورنمای اشتغال و احتمال نیاز مردم به بازآموزی.
4-روش و سبک رهبری و مدیریت در مدارس، دانشگاه ها و دانشکده ها.
5-تغییرات در نگرش ها، تجربیات و بلوغ فراگیران.
6-نگرش های معلمان و مربیان نسبت به تغییر در نوع انتظاری که از آنان می رود.
8-« استمرار گسترش سریع تکنولوژِی اطلاعات و سیستم های رایانه ای»
توسعه تکنولوژی های اطلاعات در دهه 1980 و 1990 به عنوان توسعه «انفجار آمیز» توصیف شده است. در بیست سال پیش کمتر معلمان و مربیانی می توانستند این پیشرفت و نفوذ تکنیک ها و منابع تکنولوژی آموزشی فعلی را تصور کنند احساس می کنیم که پیش بینی دقیق آنچه که در بیست سال آینده اتفاق خواهد افتاد معقولانه نیست. با وجود این، ما به این امر پی برده ایم که اگر پیشرفت و نفوذ تکنولوژی آموزشی به طور سریع افزایش یافته است، اما هزینه سخت افزارها و نرم افزارها به طور قابل ملاحظه ای در حال کاهش است. به همین نحو، اندازه فیزیکی رایانه ها، تجهیزات کنترل و پایگاه داده ها کاهش یافته و قابلیت حمل و راحتی استفاده از آنها افزایش خواهد یافت. مهم تر از همه، تولید انبوه دستگاه هایی چون رایانه باعث ورود آنها به داخل منازل اغلب مردم شده است که چندین سال پیش کمتر کسی می توانست تصور کند. حقیقت اینکه کودکان وارد دنیایی شده اند که هم در مدرسه و هم منزل و نیز هم به منظور کار و هم به منظور تفریح و سرگرمی از دستگاه های رایانه – مدار استفاده می کنند.
چندین سال پیش، اکثر مردم به طور جدی نگران خطرات بالقوه ساعات وسیعی بودند که کودکان در معرض تماشای برنامه های تلویزیون قرار می گرفتند. اما اکنون مردم احساس می کنند که برنامه ها و نمایش های تلویزیون حالت عادی و طبیعی پیدا کرده است، به عبارت دیگر تلویزیون صرفاً بخشی از «کاغذ دیواری» خانه است که کودکان در حین این کار و بازی می کنند به چیزهای دیگری نیز فکر می کنند و مثل گذشته تمام توجهشان به تلویزیون نیست. به جرأت می توان گفت که اثرات مشابه فوق بر بازی های رایانه ای و دیگر دستگاه های سرگرمی پیشرفته نیز مستولی خواهد شد. به عبارت دیگر، بعد از مدتی، شگفتی و تازگی پیشرفت های جدید از بین می رود. وقتی که این حالت به وجود می آید دستگاه های کاملاً پیشرفته وارد حیطه تعلیم و تربیت شده و دیگر آن تازگی اولیه را نخواهد داشت. و به راحتی می توانیم فراسوی تکنولوژی را در محتوای برنامه های آموزشی و فرآیندهایی را که یادگیری در آنها اتفاق می افتد مشاهده کنیم.
9-« مشارکت بیشتر عوامل تعلیم و تربیت در طراحی و استفاده از تجهیزات و برنامه های رایانه ای »
این گرایش نتیجه ای جدا از گرایش شماره 8 که در بالا ذکر شد دارد. در این گرایش توجه به «افراد علاقمند حرفه ای» است که درگیر طراحی برنامه های رایانه – مدار یا نرم افزارهای ویدئو و اینترنتی می باشند. با این وجود، دسترسی به زبان های کارآمد تنها دانش پایه ای از نحوه عملکرد تکنولوژی نوین را در اختیار مربیان و هنرآموزان می گذارد تا بتوانند به طراحی برنامه های آموزشی بپردازند همه در این تکنولوژی به کار می رود. در چند سال آینده اعضاء «معمولی و عادی» حرفه تعلیم و تربیت می توانند در طراحی مواد منبع یادگیری که در دستگاه های نسبتاً پیشرفته استفاده می شوند به سهم خود نقش مهمی داشته باشند. این امر توأم با افزایش رویکرد فراگیر محوری در طراحی محتوای برنامه ها، باید به جوامع تعلیم و تربیت و آموزش کمک کند که به جای نحوه آموزش و تعلیم بیشتر به یادگیری مؤثر توجه داشته باشند.
10-« افزایش انتظارات از فراگیران با توجه به استفاده و دسترسی بیست و چهار ساعته به منابع یادگیری چند رسانه ای برانگیزند.»
در حال حاضر اکثر رسانه های آموزشی مجهز به منابع یادگیری هستند که به مدت چندین ساعت در روز در اختیار فراگیران قرار می گیرد. سازمان های تعلمی اکثراً دوره های فشرده کوتاه مدتی را برگزار می کنند و دوره هایی که فقط یک بار و به صورت وسیع برگزار می شود کمتر در این سازمان ها مورد توجه می باشد. این دوره های کوتاه مدت اغلب به شکل کارگاه می باشند (فراگیر مدار) و از ساعت 9 صبح تا 5 عصر برنامه زمان بندی شده دارند. در این دوره ها انتظار بر آن است که مواد یادگیری حمایتی از کیفیت بالایی برخوردار باشد. در مورد بسته های چند رسانه ای انتظارات فراگیران بیشتر است. وقتی که فراگیران با بسته های یادگیری برانگیزنده و عالی کار می کنند در صورت وجود هر نوع نقص به صورت انتقاد آمیز با آنها برخورد می کنند.
11-« افزایش انتظارات از فراگیران مبنی بر استفاده وسیع معلمان و مربیان از ابزارهای حمایتی تکنولوژی آموزشی در بالا بردن اثر بخشی دوره ها و برنامه های خود – آموز»
تصور می کنیم که در آینده فراگیران یادداشت کردن آنچه که در سخنرانی یا جلسات آموزشی بیان می گردد زیاد متمایل نباشد، اما فکر می کنیم که محتوای موضوعات درسی مربوط به دوره، به صورت چاپی ارائه و زمان بیشتر را برای جلسات بررسی و مطالعه محتوا، یا بحث و بررسی محدودیت ها، یا تمرین تکنیک ها و غیره شده زیاد پسندیده و رضایتبخش نیست. فراگیران انتظار دارند که به جای جزوه تک برگی، یک جزوه تعاملی چند صفحه ای در اختیارشان قرار داده شود که در طول جلسات بتوانند فعالانه از آن استفاده کرده و بعداً یک منبع یادگیری همیشگی پیش خود داشته باشند. انتظار می رود که این جزوات شامل جداول اطلاعات و داده ها، تصاویر، چارت های جریانی، و غیره که در طول دوره آموزشی و جلسات مختلف ارائه می گردد باشد.
12-« گسترش سریع آشنایی فراگیران با رسانه های پیشرفته از جمله سخت افزار و نرم افزار دیسک لیزر و اینترنت، به علت وجود تکنولوژی مشابه آن در اغلب منازل به عنوان قسمتی از سیستم های سرگرمی خانگی»
ما فکر می کنیم که این گرایش منجر به تمایل شدید فراگیران به پذیرش مسئولیت گسترش یادگیری در منازل خود می شود. کتاب های الکترونیکی به همان روشی که کتابخانه ها کتب درسی را امانت می دهند، به همراه چندین نسخه آماده جهت استفاده کلاسی، می توانند امانت داده شوند. گروه های فراگیر جهت تسهیل مطالعه کتاب، نیاز به استفاده از تجهیزات و منابع اضافی دارند، زیرا که بدین طریق آنها می توانند به صورت گروهی و اشتراکی بر اساس ابتکار عمل خودشان این نوع کتاب ها را مطالعه کنند. در مورد فراگیران بزرگسال، وقتی که دیگر اعضاء خانواده شان می بینند که سیستم تفریحی خانگی به عنوان وسایل کمک مطالعه مورد استفاده قرار می گیرند به محتوای برنامه های آموزشی بیشتر علاقه پیدا می کنند. به عبارت دیگر، یادگیری یک فعالیت جداگانه نیست که در مکان جداگانه ای انجام بگیرد (مثلاً در دانشکده)، و اغلب بخشی از تار و پود و ساختار زندگی معمولی است.