پرخاشگری یکی از مشکلات رفتاری بسیار جدی و نگران کننده در نوجوانی است. در کنار ترس از خودکشی و سو مصرف مواد، خشونت در نوجوان ها یکی از مهمترین نگرانی های والدین است. از این واژه (پرخاشگری، خشونت) جهت بیان کردن مفهوم بسیاری از انواع رفتارها استفاده می شود. از جمله: بدخلقی، بحث و مشاجره کردن، زورگویی، خراب کردن لوازم شخصی و بی رحمی نسبت به حیوانات و هم چنین دعوا کردن.
پرخاشگری معمولا یک شبه اتفاق نمی افتد بلکه در طول زمان گسترش می یابد، رفتارهای پرخاشگرانه ی ضعیف تر در کودکان نوپا به شکل گریه و زاری کردن، شکستن وسایل، گاز گرفتن، لگد انداختن و اذیت کردن دیگران و... که اکثرا در نتیجه ناکامی و عصبانیت بوجود می آید و عموما در مقابل هم بازی ها و والدین بروز می کند کودکان را مستعد پرخاشگری در دوره ی نوجوانی می کند و می توان گفت کودکی که رفتارهای پرخاشگرانه دارد به احتمال زیاد این کار را در دوران نوجوانی هم انجام می دهد.
تفکر و رفتار کودکان پرخاشگر با سایر کودکان فرق دارد. اغلب آن ها یک باور کلی دارند که جهانی سرشار از خشونت است و مردم همگی نسبت به این افراد خصومت دارند، بنابراین در محیط اطرافشان به دنبال شواهدی برای تایید این باور می گردند و از رفتارهای دیگران برداشت منفی دارند و تصور می کنند مردم درصدد آسیب رساندن به آن ها هستند، بنابراین این ها اغلب ترجیح می دهند برای حل کردن مشکلات شخصی شان راه حل های پرخاشگرانه پیدا کنند.
یکی از عوامل مستعد کننده ی پرخاشگری، واقع شدن فرد در معرض خشونت است، از جمله: آزار جسمی و تنبیه بدنی شدن و مشاهده ی خشونت در خانه یا در رسانه ها و...
نوجوانان رفتارهایی را که تجربه می کنند، تقلید می کنند و به علاوه قرار گرفتن در معرض خشونت، می تواند موجب تحریک سایر رفتارهای پرخاشگرانه بشود و وجود خشونت در رسانه ها بر شدت خشونت می افزاید.
پرخاشگری نوجوانان تحت تاثیر رفتار والدین هم هست، اکثر این نوجوانان در خانواده های خشن بزرگ شده اند. چنین والدینی توجهی به نوجوانان ندارند، نیازهای عاطفی آن ها را تامین نمی کنند و برای کنترل کردن فرزندان شان از رفتارهای منفی مثل تنبیه کردن، سرزنش کردن، یا داد زدن استفاده می کنند، بنابراین این نوجوانان فکر می کنند رفتار پرخاشگرانه بهترین راه حل مشکلات است. نوجوانانی که عادت دارند در خانه جنگ و نزاع ببینند، به احتمال زیاد در زندگی خودشان هم این رفتارها را به نمایش می گذارند.
پرخاشگری می تواند به واسطه ی برخی از اختلالات روانی و عصبی نیز ایجاد شود، نوجوانانی که با اختلالات خلقی از قبیل افسردگی و اختلال دو قطبی (اختلالی است که دارای دوره ها یا نوبت هایی از افسردگی و برعکس آن شادی بیش از حد و شیدایی می باشد) رو به رو هستند در معرض خطر جدی پرخاشگری می باشند، آسیب دیدگی شدید مغز به واسطه ی ضربه یا عوامل عصبی دیگر یا داشتن هوش کم تر از متوسط از جمله عوامل مستعد کننده ی پرخاشگری در نوجوانان است.
عواملی که باعث افزایش ناکامی افراد می شود خطر پرخاشگری را افزایش می دهد، مثلا ناتوانی های یادگیری بلند مدت، میل به پرخاشگری را در نوجوان ها افزایش می دهد.
زندگی در موقعیت اجتماعی- اقتصادی پایین نیز می تواند منجر به ناکامی و ناتوانی فرد و در نتیجه موجب پرخاشگری شود.
گاه خشونت نشانه ی توجه جویی نوجوان است. به ویژه نوجوانان نسبت به نظر و توجه هم سالان خود اهمیت می دهند، همانندسازی با هم سالان یا وابستگی به آن ها عامل مهم دیگری در پرخاشگری نوجوانان است، به ویژه نوجوانانی که توسط والدین شان طرد شده اند برای کسب حمایت و تایید شدن به سوی هم سالان کشیده می شوند، چنین نوجوانانی در مدرسه ضعیف هستند و به دنبال افرادی می گردند که مانند خودشان باشند.
آن ها نیاز دارند با کسی سازگاری نشان دهند و به خودشان ثابت کنند که خوب هستند، چون همواره مورد ناکامی و بی مهری قرار گرفته اند، از این رو احتمال دارد دست به اعمال خشونت بار بزنند و هم دیگر را برای این اعمال مورد تشویق قرار دهند.
اغلب نوجوانان مبتلا به پرخاشگری، مهارت های اجتماعی خوبی ندارند، قادر به فهم افکار و احساسات دیگران نیستند، اغلب تصور می کنند دیگران پرخاشگرتر هستند و می خواهند به آن ها صدمه بزنند و دنیا یک مکان پرخاشگرانه است، در نتیجه در ارتباطات اجتماعی شان رفتار پرخاشگرانه دارند.