مهمترین مسئله، پیش گیری از ایجاد افسردگی، به ویژه در نوجوانانی که خطر افسردگی در آن ها زیاد است. در مورد نوجوانانی که احساس تنهایی می کنند و تصور می کنند متفاوت از بقیه هستند باید به احساسات شان اهمیت داده شود و با آن ها صحبت و کمک شود که راه هایی برای مقابله با مشکل خود پیدا کنند و برنامه ای تدارک دیده شود که ساعات بیش تری با آن ها صرف شود تا در اثر تنهایی، افسرده نشوند.
وقتی نوجوان با تغییرات جدی در زندگی خود رو به رو می شود ( مثل تغییر محل زندگی)، سعی شود مشکلات دیگری برای او ایجاد و او درگیر مسئولیت های اضافی نشود. تشویق شود تا درباره ی ناراحتی هایش با والدین حرف بزند. اگر خود والد افسرده است نسبت به درمان بیماری خود اقدام کند و بار مسئولیت های خویش را به دوش نوجوان نگذارد. نباید در نوجوان احساس گناه ایجاد شود تا احساس تنهایی نکند و از افسردگی فاصله بگیرد.
مسئله مهم بعدی تشخیص به موقع افسردگی در نوجوانان است،اما یک والد از کجا می فهمد که نوجوانش به شدت افسرده است؟
نشانه های افسردگی قبلا توضیح داده شده، اما به طور کلی اگر والدین دیدند نوجوان شان پیوسته غمگین یا تحریک پذیر است، عملکرد تحصیلی یا اجتماعی اش شروع به بدتر شدن کرده است، تغییرات قابل ملاحظه ای در خواب، اشتها یا انرژی اش مشاهده می شود، علاقه اش را به فعالیت هایی که قبلا از آن ها لذت می برده از دست داده است، احساس بی ارزشی می کند، از خودش بی مورد انتقاد می کند، احساس می کند و این که فکر می کند به درد هیچ کاری نمی خورد، تغییر شدید رفتاری پیدا کرده است، اشتغال ذهنی با مرگ دارد و از دیدن دوستانش خودداری می کند، باید بدانند این ها نشانه ی افسردگی است، به ویژه انزوای اجتماعی در حکم پرچم قرمز برای افسردگی است. دوستان برای نوجوانان از همه چیز مهم ترند، بی علاقه شدن به دوستان و فاصله گرفتن از آن ها می تواند نشانه ی افسردگی باشد.
اگر فکر می کنید نوجوان تان افسرده است، با او حرف بزنید، همدلی کنید، استرس و ناراحتی او را تایید کنید، او را تشویق کنید که در مورد مشکلات و ناراحتی اش با شما بتواند با استرس و ناراحتی خود مواجه شود و راه حلی برای آن پیدا کند. برخی از والدین تصور می کنند که افسردگی گذراست در نتیجه به روی خود نمی آورند یا در مقابل تغییرات نوجوان خود سکوت می کنند، اما سکوت آن ها ممکن است به حساب بی تفاوتی آن ها گذاشته شود و نتایج مصیبت باری داشته باشد. در مورد احساس افسردگی از نوجوان خود سوال کنید، از او بخواهید اگر مشکلی دارد با شما درمیان بگذارد، به او بگویید دوستش دارید و نگران حال او هستید و می خواهید به او کمک کنید. وقتی از مشکلات او آگاه شدید، بیش تر می توانید به او کمک کنید.
به نوجوان تان توضیح دهید که افسردگی یک بیماری حقیقی است و علایم آن تحت کنترل ارادی فرد نیست و مثل هر بیماری دیگری با یکسری روش های درمانی قابل بهبود است. به آن ها توضیح دهید که برای درمان باید به پزشک مراجعه کنند و مراجعه کردن به پزشک نشانه ضعف نیست. در مورد افراد مهمی که دچار افسردگی بوده اند با آن ها صحبت کنید تا درباره ی وضعیت خودشان بدون احساس شرمندگی صحبت کنند. به طور منظم فکر خودکشی و آسیب به خود را از سوی آن ها بررسی کنید و از آن ها بخواهید در هنگام بروز افکار آسیب زدن به خود، با دیگران تماس برقرار کنند و از عدم دسترسی نوجوان به لوازم آسیب رسان مطمئن شوید. با مسئولین مدرسه در مورد نوجوان تان صحبت کنید. با کاهش فشار کار درسی استرس نوجوان را کم کنید، ممکن است لازم باشد نحوه ی شرکت کردن در مدرسه را تغییر دهید (مثل کم کردن زمان کلاس)
والدین باید واقعیت های مربوطه به بیماری فرزندشان را درک کنند و نگرش خود را در قبال بیماری تغییر دهند، بیمار افسرده ممکن است بخواهد تا دیروقت در رخت خواب دراز بکشد، تحریک پذیر و تند خو شود . همه چیز را بد ببیند، در این موارد نباید به طرزی انتقادی با آن ها برخورد کنید، این طرز برخورد بر وخامت حال شان می افزاید و احساس بی ارزش بودن را در نوجوان افسرده دامن می زند و به او احساس یک شکست خورده را می دهد.
اگر به پزشک مراجعه کردید و برای نوجوان تان دارو تجویز شد، نوجوان تان را به خوردن دارو تشویق کنید و در طول دوره ی بهبودی نوجوان، از نظر خطر خودکشی مراقب او باشید و به یاد داشته باشید که بیماران افسرده در زمانی که به نظر می رسد رو به بهبود هستند خطر خودکشی بالاتری دارند، این می تواند به علت آن باشد که در این زمان انرژی و انگیزه ی کافی را برای این عمل دارند. تا مواقعی که پزشک نگفته دارودرمانی را قطع نکنید، قطع زودتر از موقع، ممکن است منجر به دوباره ظاهر شدن مشکلات شود.