زمانی که با شیوههایی سر و کار داریم که به منظور تاثیرگذاری بر رفتار افراد مورد استفاده قرار میگیرند، به مواردی چون کنترل ، تنبیه و تشویق برخورد میکنیم. بطور کلی عوامل بسیار زیادی وجود دارند که رفتار فرد را تحت تاثیر قرار میدهند، اما در برخی شیوهها ایجاد تاثیر و تغییر بطور عمده بکار میرود و در واقع هدف شیوههایی است که بکار برده میشود. به عبارتی به منظور تغییر رفتار افراد یا هدایت رفتار آنها در مسیر مورد نظر از روشهایی استفاده میشود که شناخته شدهترین آنها فرآیند کنترل و تشویق است. همه با اصطلاح تشویق و پاداش آشنایی دارند و معمولا این دو ارتباط و پیوستگی نزدیکی با یکدیگر دارند، بطوری که یکی بدون دیگری معنایی نخواهد داشت.
در کل تشویق فرآیند پاداش دهی است به رفتار فرد ، یعنی برانگیختن شوق و علاقه مجدد او به انجام همان رفتار. این پاداش طیف وسیعی میتواند داشته باشد بطوری که از یک نگاه تحسین آمیز تا یک تشویق مالی بزرگ یا اهداء رتبه یا مقامی را شامل شود. در هر حال این فرآیند در زندگی انسان گستردگی دارد و عموم افراد آن را بکار میبرند، شاید بدون آن که با جنبههای مختلف آن یا کارکرد آن یا شیوههای صحیح اجرای آن آشنایی داشته باشند.
کارکرد کنترل و تشویق
فرآیند تشویق سیستم انگیزشی فرد را تحریک میکند و احساس خوشایندی در او بوجود میآید. بر مبنای نظریات یادگیری مربوط به شرطی سازی ، اگر این احساس خوشایند با رفتار انجام گرفته پیوند بخورد، در موقعیتهای بعدی فرد را وادار به انجام رفتار مورد نظر خواهد کرد. لذت جویی و کسب لذت از ویژگیهای اساسی انسان است و فرد تمایل به کسب لذت دارد. حتی مراکزی از مغز شناخته شدهاند که با این تمایل فرد مرتبط هستند. این مراکز به مراکز لذت معروف هستند که در موقعیتهای خوشایند و لذت بخش فعال میشوند.
بر این اساس فرد به دنبال راههایی است که احساسات خوشایند او را تقویت کنند. رفتارهایی که منجر به این احساسات میشوند تقویت و تکرار میگردند. چنین فرآیندی در نظریه ثراندایک به قانون اثر معروف است، وی معتقد است اگر نتیجه یک رفتار ، تجربه خوشایندی باشد، آن رفتار یاد گرفته خواهد شد و در غیر اینصورت اگر تجربه ناخوشایندی به دنبال داشته باشد آن رفتار مجددا تکرار نخواهد شد. این قانون در شیوههای کنترل و تشویق مورد استفاده فراوان مییابد.
ارتباط کنترل و تشویق
اصطلاح کنترل مفهوم گستردهای دارد. اگر به صورت اختصاصیتر مفهوم آن را مورد نظر قرار دهیم تمام جریاناتی را شامل میشود که هدف رفتار را معین میسازند و تلاش میکنند رفتار را در جهت خاصی کنترل و هدایت کنند. در این معنا تشویق یکی از شیوههای کنترل به شمار میرود و شیوه دیگر آن تنبیه خواهد بود. هر چند برای اعمال کنترل و هدایتگری در رفتار شیوههای متعدد دیگری وجود دارد. اما در یک معنای دیگر و آنچه که بین مردم رواج دارد کنترل فرآیندی است که فرد را از انجام یک رفتار خاص باز میدارد. کنترل کردن در این معنا یعنی جلوگیری کردن و مانع شدن و تا حدودی با مفهوم تنبیه ارتباط پیدا میکند. در این مفهوم تجارب ناخوشایندی که برای فرد به دنبال انجام عمل خاصی پیش میآید، تو را از ادامه عمل باز میدارد. رفتار گرایان معتقدند طی اصول خاصی باید بین این تجربه ناخوشایند و عمل مورد نظر پیوندی ایجاد شده باشد و در غیر اینصورت بازداری از عمل اتفاق نخواهد افتاد.
کاربردهای کنترل و تشویق
این جریان در تمام سطوح زندگی فرد گستردگی دارد. و در واقع یکی از فرآیندهایی است که از همان بدو تولد و روزهای اول زندگی بکار برده میشود. رفتارهای نوزاد مثل غان و غون کردن او ، لبخند زدن او و حرکات دستها و پاها مورد توجه اطرافیان قرار میگیرد و شوق و ذوق قابل توجهی را در آنها بر میانگیزد. این تجربه خوشایند مبنای تکرار رفتارهای نوزاد خواهد شد و بر این اساس رشد زبان ، رفتارهای حرکتی مثل نشستن ، راه رفتن و ... و رفتارهای اجتماعی را در او شاهد خواهیم بود. به مرور این جریان جنبه ارادیتری به خود میگیرد و اطرافیان و بویژه پدر و مادر تلاش میکنند آگاهانه رفتارهایی را در کودک ایجاد کنند، یا مانع از بروز رفتارهایی خاص در او شوند. به این ترتیب شیوههای تربیتی شکل میگیرد و افراد مختلف به میزان آگاهیها و اطلاعات خود شیوههایی از کنترل و تشویق را بکار میبرند.
در سالهای مدرسه این فرآیند شکل اختصاصیتری به خود میگیرد و به عنوان عامل محرکی برای یادگیری رفتارهای اختصاصیتر بکار میرود. بطوری که یک ابزار مهم در پیشبرد جریان آموزش در کلاس درس به شمار میرود. رفتارهای اجتماعی فرد به صورت متداومی با پاداشها و تنبیهها کنترل و شکل داده میشوند. فرد طی این فرآیند یاد میگیرد که برخی رفتارها با هنجارهای اجتماعی ناسازگار هستند و نباید مبادرت به انجام آنها کند. رفتارهای شغلی به صورت اختصاصیتر و برنامه ریزی شدهتری با این فرآیند کنترل میشوند. معمولا برنامهریزیهایی که برای تشویق و تنبیه کارکنان صورت میگیرد، برگرفته از همان اصول اولیه کنترل و تشویق هستند که کسب یک پاداش به دنبال رفتار بروز تکرار آن رفتار را افزایش خواهد داد و برعکس کسب یک تجربه ناخوشایند ، فرد را از ادامه رفتار منع خواهد کرد.
شیوههای صحیح کنترل و تشویق
- نوع تشویق و تنبیه متناسب با رفتار انجام گرفته شده باشد. اعمال تنبیهها تشویقهای بسیار بزرگ برای یک عمل کوچک و یا برعکس ، چندان مفید فایده نخواهد بود.
- اعمال تشویق و تنبیه (کنترل) باید بلافاصله بعد از انجام رفتار باشد و یا حتیالامکان با فاصله کمی صورت بگیرد. به نظر رفتار گرایان وجود فواصل طولانی بین انجام عمل و ارائه کنترل یا تشویق پیوندی را بین رفتار و نتیجه آن ایجاد نخواهد کرد و در این صورت کنترل انجام گرفته نتیجهای در بر نخواهد داشت.
- ویژگیهای افراد باید در نظر گرفته شود. یک تجربه که به عنوان نتیجه رفتار فرد ایجاد میشود (خوشایند یا ناخوشایند) ، در بین افراد مختلف معانی مختلفی دارد. یک کلمه آخرین یا نگاه تحسین آمیز شاید برای برخی افراد بسیار تجربه خوشایندی باشد، در حالیکه افراد دیگری تشویق مالی را بیشتر بپسندند.
- علاوه بر این ، گروههای سنی ، شرایط اجتماعی ، نیازهای فرد ، جنسیت فرد و ... نیز بایستی مورد توجه قرار گیرند.زمانی که با شیوههایی سر و کار داریم که به منظور تاثیرگذاری بر رفتار افراد مورد استفاده قرار میگیرند، به مواردی چون کنترل ، تنبیه و تشویق برخورد میکنیم. بطور کلی عوامل بسیار زیادی وجود دارند که رفتار فرد را تحت تاثیر قرار میدهند، اما در برخی شیوهها ایجاد تاثیر و تغییر بطور عمده بکار میرود و در واقع هدف شیوههایی است که بکار برده میشود. به عبارتی به منظور تغییر رفتار افراد یا هدایت رفتار آنها در مسیر مورد نظر از روشهایی استفاده میشود که شناخته شدهترین آنها فرآیند کنترل و تشویق است. همه با اصطلاح تشویق و پاداش آشنایی دارند و معمولا این دو ارتباط و پیوستگی نزدیکی با یکدیگر دارند، بطوری که یکی بدون دیگری معنایی نخواهد داشت.
در کل تشویق فرآیند پاداش دهی است به رفتار فرد ، یعنی برانگیختن شوق و علاقه مجدد او به انجام همان رفتار. این پاداش طیف وسیعی میتواند داشته باشد بطوری که از یک نگاه تحسین آمیز تا یک تشویق مالی بزرگ یا اهداء رتبه یا مقامی را شامل شود. در هر حال این فرآیند در زندگی انسان گستردگی دارد و عموم افراد آن را بکار میبرند، شاید بدون آن که با جنبههای مختلف آن یا کارکرد آن یا شیوههای صحیح اجرای آن آشنایی داشته باشند.
کارکرد کنترل و تشویق
فرآیند تشویق سیستم انگیزشی فرد را تحریک میکند و احساس خوشایندی در او بوجود میآید. بر مبنای نظریات یادگیری مربوط به شرطی سازی ، اگر این احساس خوشایند با رفتار انجام گرفته پیوند بخورد، در موقعیتهای بعدی فرد را وادار به انجام رفتار مورد نظر خواهد کرد. لذت جویی و کسب لذت از ویژگیهای اساسی انسان است و فرد تمایل به کسب لذت دارد. حتی مراکزی از مغز شناخته شدهاند که با این تمایل فرد مرتبط هستند. این مراکز به مراکز لذت معروف هستند که در موقعیتهای خوشایند و لذت بخش فعال میشوند.
بر این اساس فرد به دنبال راههایی است که احساسات خوشایند او را تقویت کنند. رفتارهایی که منجر به این احساسات میشوند تقویت و تکرار میگردند. چنین فرآیندی در نظریه ثراندایک به قانون اثر معروف است، وی معتقد است اگر نتیجه یک رفتار ، تجربه خوشایندی باشد، آن رفتار یاد گرفته خواهد شد و در غیر اینصورت اگر تجربه ناخوشایندی به دنبال داشته باشد آن رفتار مجددا تکرار نخواهد شد. این قانون در شیوههای کنترل و تشویق مورد استفاده فراوان مییابد.
ارتباط کنترل و تشویق
اصطلاح کنترل مفهوم گستردهای دارد. اگر به صورت اختصاصیتر مفهوم آن را مورد نظر قرار دهیم تمام جریاناتی را شامل میشود که هدف رفتار را معین میسازند و تلاش میکنند رفتار را در جهت خاصی کنترل و هدایت کنند. در این معنا تشویق یکی از شیوههای کنترل به شمار میرود و شیوه دیگر آن تنبیه خواهد بود. هر چند برای اعمال کنترل و هدایتگری در رفتار شیوههای متعدد دیگری وجود دارد. اما در یک معنای دیگر و آنچه که بین مردم رواج دارد کنترل فرآیندی است که فرد را از انجام یک رفتار خاص باز میدارد. کنترل کردن در این معنا یعنی جلوگیری کردن و مانع شدن و تا حدودی با مفهوم تنبیه ارتباط پیدا میکند. در این مفهوم تجارب ناخوشایندی که برای فرد به دنبال انجام عمل خاصی پیش میآید، تو را از ادامه عمل باز میدارد. رفتار گرایان معتقدند طی اصول خاصی باید بین این تجربه ناخوشایند و عمل مورد نظر پیوندی ایجاد شده باشد و در غیر اینصورت بازداری از عمل اتفاق نخواهد افتاد.
کاربردهای کنترل و تشویق
این جریان در تمام سطوح زندگی فرد گستردگی دارد. و در واقع یکی از فرآیندهایی است که از همان بدو تولد و روزهای اول زندگی بکار برده میشود. رفتارهای نوزاد مثل غان و غون کردن او ، لبخند زدن او و حرکات دستها و پاها مورد توجه اطرافیان قرار میگیرد و شوق و ذوق قابل توجهی را در آنها بر میانگیزد. این تجربه خوشایند مبنای تکرار رفتارهای نوزاد خواهد شد و بر این اساس رشد زبان ، رفتارهای حرکتی مثل نشستن ، راه رفتن و ... و رفتارهای اجتماعی را در او شاهد خواهیم بود. به مرور این جریان جنبه ارادیتری به خود میگیرد و اطرافیان و بویژه پدر و مادر تلاش میکنند آگاهانه رفتارهایی را در کودک ایجاد کنند، یا مانع از بروز رفتارهایی خاص در او شوند. به این ترتیب شیوههای تربیتی شکل میگیرد و افراد مختلف به میزان آگاهیها و اطلاعات خود شیوههایی از کنترل و تشویق را بکار میبرند.
در سالهای مدرسه این فرآیند شکل اختصاصیتری به خود میگیرد و به عنوان عامل محرکی برای یادگیری رفتارهای اختصاصیتر بکار میرود. بطوری که یک ابزار مهم در پیشبرد جریان آموزش در کلاس درس به شمار میرود. رفتارهای اجتماعی فرد به صورت متداومی با پاداشها و تنبیهها کنترل و شکل داده میشوند. فرد طی این فرآیند یاد میگیرد که برخی رفتارها با هنجارهای اجتماعی ناسازگار هستند و نباید مبادرت به انجام آنها کند. رفتارهای شغلی به صورت اختصاصیتر و برنامه ریزی شدهتری با این فرآیند کنترل میشوند. معمولا برنامهریزیهایی که برای تشویق و تنبیه کارکنان صورت میگیرد، برگرفته از همان اصول اولیه کنترل و تشویق هستند که کسب یک پاداش به دنبال رفتار بروز تکرار آن رفتار را افزایش خواهد داد و برعکس کسب یک تجربه ناخوشایند ، فرد را از ادامه رفتار منع خواهد کرد.
شیوههای صحیح کنترل و تشویق
- نوع تشویق و تنبیه متناسب با رفتار انجام گرفته شده باشد. اعمال تنبیهها تشویقهای بسیار بزرگ برای یک عمل کوچک و یا برعکس ، چندان مفید فایده نخواهد بود.
- اعمال تشویق و تنبیه (کنترل) باید بلافاصله بعد از انجام رفتار باشد و یا حتیالامکان با فاصله کمی صورت بگیرد. به نظر رفتار گرایان وجود فواصل طولانی بین انجام عمل و ارائه کنترل یا تشویق پیوندی را بین رفتار و نتیجه آن ایجاد نخواهد کرد و در این صورت کنترل انجام گرفته نتیجهای در بر نخواهد داشت.
- ویژگیهای افراد باید در نظر گرفته شود. یک تجربه که به عنوان نتیجه رفتار فرد ایجاد میشود (خوشایند یا ناخوشایند) ، در بین افراد مختلف معانی مختلفی دارد. یک کلمه آخرین یا نگاه تحسین آمیز شاید برای برخی افراد بسیار تجربه خوشایندی باشد، در حالیکه افراد دیگری تشویق مالی را بیشتر بپسندند.
- علاوه بر این ، گروههای سنی ، شرایط اجتماعی ، نیازهای فرد ، جنسیت فرد و ... نیز بایستی مورد توجه قرار گیرند.
- نوع تشویق و تنبیه متناسب با رفتار انجام گرفته شده باشد. اعمال تنبیهها تشویقهای بسیار بزرگ برای یک عمل کوچک و یا برعکس ، چندان مفید فایده نخواهد بود.