خواه چهار ساله یا چهل ساله ، همه ما بارها عصبانی شده ایم. اما فردی كه در طول زندگی نیاموزد چگونه بر خشم خود مسلط شود ، روابط را خدشه دار و دوستان و اطرافیان را آزرده خاطر می سازد.
"طغیان خشم" راهی است برای ابراز احساسات. اما این طغیان های احساسی خیلی هم كار ساز و مؤثر نیستند. حتی كودكان هم می دانند وقتی كنترل خود را از دست می دهند در نهایت احساس خوبی نخواهند داشت.
بنابراین آنها به جای انتخاب خشم و عصبانیت ، می توانند دلیل عصبانیت خود را بگویند. به محض این كه دلیل عصبانیت كودك خود را فهمیدید، می توانید به او در كنترل كردن احساساتش كمك كنید. در زیر مهمترین عواملی را كه در عصبانیت كودكان نقش دارند، آورده ایم.
خصیصه های ذاتی
مواقعی كه فرد عصبانی می شود، میزان عصبانیت او را غالباً شخصیت او معین می كند. حالات فوق العاده حساس ، سركش ، بی دقت، پرتحرك یا پرخاشگر بودن می تواند بخش رشد یافته ای از یك شخصیت سالم و یا در نهایت یك مبارزه جو باشد. نكته مهم این است كه با پی بردن به ضعف رفتاری فرزندتان می توانید پرخاشگری ها را به نقاط قوت تبدیل كنید. وقتی كه كودك عصبی در مورد چیزهایی عصبانی می شود كه دوست صبور او اصلاً به آن موارد توجهی ندارد ، در این صورت شما نیازبه زمان بیشتری دارید تا جایگزین هایی را به جای عصبانیت به او بیاموزید.
مراحل رشد
زمانی كه كودك در مرحله رشد فیزیكی یا اجتماعی قرار دارد زمینه بیشتری برای پرخاشگری و عصبانیت در او ایجاد می شود. مراحل مختلف رشد ، عوامل خشم متفاوتی دارند. وقتی به كودك خود كه به كاسه توت فرنگی دست درازی كرده، می گویید:" الان اجازه خوردن آنها را نداری"، عصبانی می شود.
ولی فرزند بزرگتر شما تحمل جواب مشابه را دارد به دلیل این كه او صبر و بردباری را در خود پرورانده است.
جنسیت:
به طور كلی، پسرها خشم خود را راحت تر از دخترها ابراز می كنند و شاید یك توجیه فرهنگی برای آن وجود داشته باشد. به احتمال زیاد والدین و مربیان از پسرها فوران خشم را انتظار دارند و از آن چشم پوشی می كنند در صورتی كه گریه رنجورانه یك دختر عصبانی مورد قبول آنهاست. اما كودكان در هر دو جنس نیاز به یادگیری كنترل خشم دارند.
زندگی خانوادگی
به طور كلی ناراحتی یك كودك به دلیل جدایی والدین ، بیماری ، مرگ ، تولد خواهر یا برادر، تغییر منزل و یا دیگر اتفاق های مهم زندگی ، اغلب در او پنهان می ماند و با بروز عصبانیت و پرخاشگری به كودك آسیب می رساند. زیرا او احساس می كند مورد آزار و اذیت واقع شده و سعی می كند این احساس را منتقل كند.
اگر كودك لطیفه ای برای مهار كردن موقعیت حاد روحی بگوید و یا كوله پشتی برادرش را پرت كند ، به هر حال این رفتارها به میزان زیادی به الگوی رفتاری خانواده اش بستگی دارد. مخصوصاً این رفتارها در خانواده هایی شایع است كه خشم، داد و فریاد و پرخاشگری هایی مثل " به هم زدن در" در آنها مشاهده می شود. در بیشتر خانواده هایی كه در مقابل احساسات ، اتفاقات و هیجانات ناآرام و سركوبگر هستند، الگوی دیگری وجود دارد. " الگوی كودكان رفتارهایی است كه آنها در اطرافشان می بینند."