اضطراب جدایی با شیوع ٥ / ٥ - ٢ / ٥ ٪ شایعترین اختلال اضطرابی در کودکان و نوجوانان زیر ١٨ سال میباشد. هسته اصلی و زمینهای این اختلال، اضطراب و نگرانی شدیدی است که کودک هنگام جدا شدن از اشخاص مهم زندگی خود تجربه میکند. افرادی که کودک شدیدا به آنها دلبستگی دارد که بهطور عمده شامل مادر و پدر میگردد. کودک نگران است که مبادا آسیبی متوجه والد و یا خود او گردد طوری که منجر به جدایی آنها از یکدیگر گردد. او نگران است که والد خود را از دست دهد. میترسد که حادثهای ناگوار و اتفاقی ناخواسته او را از والدش جدا کند، حادثهای مثل تصادف، قتل، گم کردن راه خانه، دزدیدن شدن و ...
چنین کودکی در مقابل هر وقعهای که منجر به جدایی او از عزیزش گردد مقاومت نشان میدهد، مثل: تنها خوابیدن، تنها ماندن در منزل، رفتن به مهد کودک و مدرسه و بیرون رفتن از منزل والدین. بهطور مثال کودک حاضر نیست شب را در اتاق و رختخواب خودش بگذراند. او گاه با فریاد و اعتراض، گاه با خواهش و التماس و چانه زدن، گاه با والدین بخوابد. حتی اگر والدین با هزاران ترفند او را در اتاق خودش بخوابانند، نیمهشبان، آهسته به اتاق خواب والدین پناه میبرد و جالب اینجاست که حاضر است هر ذلت و خواری را بهتن بخرد اما در اتاق آنها بماند. حتی فضایی نامناسب در اتاق والدین را به تختخواب شیک و جدید خود و تزئیناتی که مادر برای راضی کردن او در اتاق خودش تدارک دیده ترجیح میدهد.
ممکن است شبها دچار رویا و کابوسهایی وحشتناک با تم جدایی گردد یا بدخواب گشته و خواب منقطعی داشته باشد و پس از هربار بیدار شدن حضور والدین را چک کند. برای کودکانی که اضطراب جدایی دارند رفتن به مدرسه معضل و کشمکشی عذابآور بین کودک و پدر و مادر است، کودک درخواست میکند تا در منزل بماند و التماس میکند که مدرسه و مهد نرود بماند و التماس میکند که مدرسه و مهد نرود و یا با گریه و فریاد، اعتراض خود را در مقابل جدایی نشان میدهد و یا دچار علائم جسمی اضطراب مثل سردرد، دلدرد، سرگیجه، حالت تهوع و استفراغ شده که منجر به نگرانی والدین و در نهایت ماندن کودک در منزل میگردد. هرچه سن کودک کوچکتر باشد علائم بیشتری را نشان میدهد. بچههای کوچکتر معمولا به والد خود میچسبند، گریه میکنند، التماس میکنند، چانه میزنند تا از مادر جدا نشوند. کودکان ٨-٥ ساله بیشتر نگران آن هستند که مبادا واقعه و حادثهای مصیبتزا برای والدشان امتناع میکنند. بچههای ١٢-٩ ساله هنگام جدا شدن از والد ناراحتی شدیدی را از خود نشان میدهند و نوجوانان بیشتر از علائم جسمی مثل درد، سردرد، حالت تهوع و استفراغ شاکی هستند و با این دلایل از رفتن به مدرسه امتناع میکنند. هر چند که تمام کودکانی که از رفتن به مدرسه امتناع میکنند اضطراب جدایی ندارند و دلایل دیگری مثل: افسردگی، ترس از مدرسه، ترس از همکلاسیها، معلمان، قوانین و مقررات مدرسه و اختلال سلوک و ... میتوانند علل امتناع کودک از رفتن به مدرسه باشند ولی شایعترین دلیل این مسئله اختلال اضطراب جدایی است.
علت اضطراب جدایی چیست؟
اکثر کودکان هنگام جدایی والدین، درجاتی از اضطراب و ناراحتی را نشان میدهند. در مرحلهای از سن کودک (بین ١٨ ماهگی تا ٣ سالگی) این ترش و اضطراب یک پدیده رشدی طبیعی بوده و هدفی تکاملی در پشت آن قرار گرفته است. درجاتی از اضطراب در کودکان پیشدبستانی نشانه دلبستگی ایمن و سالم به مادر بوده و در بسیاری موارد در عرض سه یا چهار دقیقه پس از رفتن مادر کاهش یافته و متوقف میشود. به تدریج که کودک بزرگتر میشود و مفهوم زمان را درک میکند و تجربه مدارای موفقیتآمیز هنگام جدایی را بیشتر کسب میکند، از اضطراب او کاسته میشود.
اما چنانچه اضطراب شدید و طولانی به صورتی که در متن اشاره شد به سنین بالاتر کشیده شود و برای کودک و والدین مشکل ایجاد کند، بهطور مثال با ادامه تحصیل کودک یا ارتباطات اجتماعی او تداخل داشته باشد غیر طبیعی محسوب شده و نیاز به مداخله درمانی دارد.
در علت شناسی اختلال اضطراب جدایی موارد زیر مطرح شده است: افزایش فعالیت سیستم عصبی نورآدرژیک، علل ژنتیک، خانوادههای تک والدی، خانوادههایی با الگوی روابط بسیار نزدیک و بههم تنیده، الگوی دلبستگی ناایمن و غیرسالم در کودک، خصوصیات سرشتی کودک ( مانند کودکان خجالتی و درونگرا که پاسخ رفتاری آنها در موقعیتهای جدید و ناآشنا به صورت گوشهگیری و کنارهگیری میباشد)، محیط پر از استرس و مشکلات خانوادگی (مثل طلاق، جدایی، مرگ، نقل مکان و ...)
درمان:
نکات زیر را در مورد کودکانی از اضطراب جدایی رنج میبرند، در نظر بگیرید:
١. ممکن است برای کاهش اضطراب شدید کودک نیاز به مداخله دارویی باشد.
٢. باید استراسهای موجود در خانواده مثل طلاق، جدایی، بدرفتاری فیزیکی و هیجانی با کودک و مسائل دیگر مورد بررسی و مداخله قرا گیرد.
٣. والدین نقش بسیار مهمی را در درمان ایفا میکنند. باید آنها را تشویق کنیم تا نیاز کودک را هم برای امنیت و هم برای زندگی مستقل و غیروابسته بفهمند و درک کنند.
٤. برگشت به مدرسه نقشی حیاتی در فرآیند درمان دارد. برای این کودکان مدرسه را به خانه نمیآوریم، بهتر است آنها با موضوع ترس خود روبرو شوند، مدرسه رفتن مرتب، اغلب باعث کاهش و بهبود علائم این کودکان میگردد نیاز است و ثابت را برای کمک و حمایت کودک جهت رفتن به مدرسه فراهم کنند.
٥. همکاری و هماهنگی برای رسیدن به درمان مناسب بین ورانپزشک، خانواده و مدرسه باید وجود داشته باشد.
٦. در موارد بسیار شدید لازم است بهطور تدریجی و در زمانهای کوتاهتر کودک جدایی از والدین را تجربه کند.
٧. برای تلاشهای موفقیتآمیز کودک پاداش و جایزه در نظر گرفته شود.
٨. در صورتی که کودک از رفتن به مدرسه یا مهد کودک امتناع کند و در منزل بماند نباید محیط منزل پر از سرگرمی و استراحت و تفریح باشد و به اصطلاح شرایط منزل به گونهای نباشد که به کودک زیاد خوش بگذرد چون همین مشکل نرفتن کودک را به مدرسه تقویت میکند.