نخستین کلمه ها: «سلام» یا « د د » به همراه حالات و حرکات بدنی متناسبشان معمولاً اولین کلماتی هستند که اکثر کودکان طبیعی و اجتماعی فرا می گیرند. تا پایان سال اول زندگی بعضی از کودکان نخستین واژه های اسمی – عنوانی خود را بیان می کنند که این لغات نیز معمولاً مربوط به افراد – حیوانات و اشیاء می شود.
اگر کودک تا قبل از سن سه سالگی توانست گفتار بفهمد اما نتوانست حرف بزند باید نگران او بود و در صدد اقدام برآمد. هنوز روشن نیست که چرا عده ای از کودکان زودتر و عده ای دیرتر از بقیه شروع به تکلم می کنند.
در ۱۸ ماهگی کودک مورد نظر ما که حالا دیگر نوزاد محسوب نمی شود واقعاً به جنبه پر رمز و راز و جادوئی زبان دست می یابد.
عوامل بسیاری در رشد گفتار موثرند که به اختصار توضیح می دهیم
1 - جنسیت :
مطالب زیادی درباره ی اینکه دخترها زودتر شروع به صحبت می کنند نوشته شده است بعضی معتقدند که بین رشد زودتر گفتار دختران نسبت به پسران و سلیس دار شدن عصب در دخترها ارتباط مستقیمی وجود دارد.
2 - هوش :
امروزه اکثر تست های هوش کلامی می باشد و هوش کودک از طریق توانایی کلامی او اندازه گیری می گردد و مشاهده شده که هر چه واژگان کلامی کودک بیشتر باشد نشانه ی هوش بالای اوست. دانش آموزان عقب مانده ی ذهنی همیشه در گفتارشان از واژگان محدود و تکراری استفاده می کنند.
یک نکته مهم
با توجه به نقش والدین در فراگیری زبان کودک، والدین و افرادی که در کنار کودک هستند و نسبت به او توجه و علاقه نشان می دهند و عشق می ورزند بسیار بهتر و مفیدتر از والدینی عمل می کنند که از این عواطف بی بهره اند.
اگر قرار است کودکان سخنگویان خوبی شوند باید گفتار خوب را بشنوند.
3 - محیط خانوادگی
بعضی از پدران و مادران در محیط خانه بیش از حد طبیعی از کودک محافظت می کنند. کودکی که تنهاست و در خانه کسی به حرفهای او گوش نمی کند و هرگز پاسخ نمی شنود نیز کمترین انگیزه ای برای صحبت کردن و بقول معروف شیرین زبانی ندارد.
لازم است بدانیم که باید با کودکان آهسته تر صحبت کنیم – طول عبارات باید کوتاه باشد. پس از پایان هر عبارت و قبل از شروع عبارت بعدی، نیز باید یک تا ۲ ثانیه مکث و وقفه باشد.علاوه بر این هنگامی که کودک مشغول صداسازی یا حرف زدن است کار او را قطع نکنید.
بعضی از محیط های خانوادگی که در آن تنش به اندازه ای است که روی کودک اثر گذاشته و به دلیل ترس و وحشت جرأت صحبت کردن ندارد.
محیط مدرسه
گاهی متأسفانه دیده شده دانش آموزانی که از بهره هوشی طبیعی برخوردارند و دارای اشکالاتی جزئی در گفتارهای باشند به دلیل رفتار ناشایست اولیاء مدرسه آنان منزوی و خجالتی شده و کمتر ابراز وجود می نمایند و در سرگرمی ها و فعالیتهای گروهی شرکت نمی کنند البته مورد اخیر بیشتر از مراکز نگهداری و شبانه روزی آموزشی گزارش شده است.
دو زبانه بودن
مشکل دو زبانه بودن در شهرهای بزرگ و صنعتی شایع تر است و همچنین بعضی از افراد با و یا چند زبان صحبت کردن را نشانه تمدن می دانند و این طرز فکر را به فرزندان خویش انتقال می دهد و گاهی بجای اینکه کودک دو زبانه شود واقعاً بی زبان می گردد زیرا به دلیل کمی استعداد و علاقه نه زبان مادری را خوب فرا می گیرند و نه زبان دوم را می آموزد. این اختلال در واقع یک معلولیت آموزشی اجتماعی است که خانواده عامل آن است.
وضعیت اجتماعی و اقتصادی
باید باور داشت که رشد گفتار در دوران طفولیت بی ارتباط با مشکلات اقتصادی واجتماعی نیست و کودکانی که از دوران شیرخوارگی با کمبود تغذیه مناسب خصوصاً شیر روبه رو می باشند بدون تردید این امر در مراحل رشد آنان از جمله گفتار موثر خواهد بود.