بررسيها نشان مي دهد كه انعطاف پذيري، يكي از مهمترين خصوصياتي است كه شما مي توانيد آن را به فرزندانتان القا كنيد و با استفاده از روش هاي مختلف مي توانيد اعتماد به نفس آنها را براي فائق آمدن بر مشكلات تقويت كنيد.
اگر از شما سؤال شود كه چه چيزي را در زندگي فرزندتان آرزو مي كنيد، بدون شك مي گوييد: خوشبختي، موفقيت در درس و مدرسه، داشتن دوستان خوب، عشق به خانواده و شغل خوشايند و دلخواه او. گرچه شما نمي توانيد همه اين چيزها را يك جا بخواهيد، ولي با كمك به او مي توانيد در پيشرفت خصلت انعطاف پذيري كه كليد دستيابي به تمام اين اهداف است، او را به اين سمت سوق دهيد. مطالعات بي شماري نشان مي دهد كه انعطاف پذيري _ يعني داشتن نيرويي قوي كه بر هر مشكلي پيروز مي شود- براي كودكاني كه با ناملايمات زيادي روبه رو هستند، يك امر حياتي و سرنوشت ساز است اما در اين دنياي پيشرفته و پر از هيجان، همه كودكان به ظرفيتي نياز دارند تا بتوانند با ناملايمات و مشكلاتي از قبيل مدرسه، زمين بازي يا يك مسابقه فوتبال، دست و پنجه نرم كنند. بنابراين والدين بايد توانايي انعطاف پذيري را به جاي زور و اجبار در كودكان خود تقويت كنند. در اينجا به ده روش براي كمك به تقويت اعتماد به نفس كودكان و پيروزي بر مشكلات اشاره مي كنيم:
۱- صبور و بردبار باشيد. از ديد كودكان به دنيا، توانايي در پرورش انعطاف پذيري، ذاتي است. مجبور نيستيد كه با تمام كارهاي كودكان موافقت كنيد، اما سعي كنيد كه از آنها قدرداني كرده و ايده هاي آنها را تصديق كنيد. وقتي كه كودكان متوجه شوند كه دقيقاً والدينشان به آنها گوش مي دهند، از راهنمايي هاي آنها بيشتر استفاده مي كنند.
البته هنگام عصبانيت و مشاهده رفتار ناخوشايند از فرزندتان، احساس همدردي كردن خيلي مشكل است. در چنين شرايطي بردباري مهمترين چيز است. سارا، دختر خجالتي ۶ ساله اي كه معمولاً والدينش او را براي سلام كردن به اقوام و دوستان وادار مي كردند، اغلب خجالت مي كشيد خود را با موقعيت جديد وفق دهد و والدينش نمي توانستند دريابند كه چرا او نمي تواند مؤدب تر باشد. آنها به او اخطار دادند كه اگر سلام گفتن را ياد نگيرد، افراد ديگر دوست ندارند كه با او باشند؛ اگر چه والدين سارا فكر مي كردند كه با اين كار به او كمك مي كنند ولي آنها متوجه نبودند كه كم رو بودن سارا مادرزادي است كه نمي تواند به راحتي خود را در جامعه نشان دهد.
براي حس همدردي، خود را جاي او گذاشته و فكر كنيد كه در مقابل شنيدن حرف هايي كه به او مي زنيد، چه احساسي پيدا مي كرديد. اگر مادر سارا به اندازه او خجالتي بود، اگر همسر و رئيس او مي گفتند كه در چشمان افراد نگاه كن و صحبت كن، چه احساسي داشت؟ احتمالاً او در اين شرايط آگاه تر و هوشيارتر خواهد شد؛ در صورتي كه قبلاً بدون آگاهي از اين مسئله، زود عصباني مي شد. براي احساس همدردي بيشتر با افراد خجالتي بگوئيد: «سلام كردن براي بسياري از كودكان، سخت و دشوار است. من روشي كه راه را براي تو آسان تر مي كند را انجام مي دهم. شايد در ابتدا اگر با لبخندزدن شروع كني بهتر باشد و كم كم با اين كار خود را براي سلام كردن آماده مي كني» .
با استفاده از اين روش فرزندتان را اميدوار مي كنيد تا بتواند موقعيت خود را بهتر درك كند.
وقتي شما روزبه روز احساس همدردي بيشتري نشان دهيد، در حقيقت به فرزندتان آموخته ايد كه اين كار، امري حياتي است تا او بتواند رضايت و ارتباط با ديگران را حفظ كند و احساس نزديكي بيشتر با فرزندتان باعث مي شود تا او بتواند خود را با هر شرايطي سازگار كند؛ در نتيجه حس انعطاف پذيري او تقويت مي شود.
۲- ارتباطي محترمانه با او داشته باشيد. هميشه به كارها و صحبت هاي خود نسبت به فرزندتان دقت كافي داشته باشيد تا فرزندتان نيز به همان نسبت محترمانه و با ادب رفتار كند. هرگز صحبت آنها را قطع نكنيد. بگوييد كه احساسات آنها را درك مي كنيد يا از كلماتي مانند هميشه و هرگز در برخي مواقع بحراني و حياتي كه نشان دهنده مسلم بودن است، استفاده كنيد.
براي جواب دادن به سوالاتشان وقت بگذاريد. پرسش هايشان برداشت آنها از دنياي خارج و احساساتشان است كه با نشان دادن آنها سعي در برطرف كردن مشكلاتشان كنيد، همه اين كارها پيش زمينه اي براي انعطاف پذيري كودكان است. اگر فرزندتان احساس كند كه سؤال هايش احمقانه و خسته كننده به نظر مي رسد، از مطرح كردن آنها منصرف مي شود.
همچنين صادق بودن براي كودكان خيلي اهميت دارد. معمولاً بچه ها مي دانند كه والدين بعضي از مسائل را از آنها مخفي مي كنند. به عنوان نمونه، پدر و مادري براي اين كه فرزندان دوقلوي ۸ ساله آنها از بيماري سرطان مادربزرگشان ناراحت نشوند، اين مسئله را به آنها نگفتند. البته دختر خانم ها دقيقاً احساس مي كنند كه بعضي چيزها حقيقت ندارد، بنابر اين به والدين توصيه مي شود كه با دخترهايي كه قدرت درك بالاتري دارند صادقانه تر رفتار كنند. البته اين جمله بدين معنا نيست كه تمام مسائل خصوصي و شخصي و يا مسائلي كه به احساسات آنها لطمه مي زند يا خارج از ظرفيت آنها مي باشد را به طور كامل بازگو كنيد، بلكه از گفتن بعضي از مسائلي كه خارج از تحمل آنهاست، صرف نظر كنيد. در نتيجه، با پنهان كردن همه مسائل، فرزندتان را در به دست آوردن موقعيتي كه ياد بگيرد چگونه مي تواند با ناملايمات و مشكلات دست و پنجه نرم كند، محروم كرده ايد.
۳- انعطاف پذير باشيد. والدين مي خواهند فرزندانشان سازش پذير، با ملاحظه و قابل انعطاف در مقابل عقايد جديد باشند. ولي آنها بيشتر در اجراي اين روش شكست مي خورند. اكثر والدين از اين روش براي نزديك شدن به فرزندانشان استفاده مي كنند گرچه زياد موفقيت آميز نبوده است، مثلاً: ما مي دانيم والديني كه مرتب به فرزندانشان در مورد تميزي اتاق، نق مي زنند، نتيجه مطلوبي نگرفته اند.
اگر بعضي اوقات شما چيزي مي گوييد يا كاري را بدون دليل براي مدت ها انجام مي دهيد و نتيجه اي نمي گيريد، كمي تأمل كرده و به روش هاي ديگري كه مي توانيد انجام دهيد فكر كنيد، بدون هيچ درگيري و كشمكشي به نتيجه مطلوب و دلخواه خواهيد رسيد. قوانين آرام و ثابتي در مورد غذا خوردن كامل يا دست شستن پيش از غذا كار را راحت مي كند. و بدين معنا نيست كه در مقابل فرزندتان كوتاه بياييد يا او را بد عادت و لوس كنيد. با به كارگيري از اين روش به آنها ياد مي دهيد كه براي فائق آمدن بر مشكلات روش هاي متعددي وجود دارد و از اشتباهات خود مي توانيد چيزهاي جديد ياد بگيريد. اگر شما در رفتارتان تجديد نظر كنيد، فرزندتان نيز درست مثل شما سعي مي كند هنگام رويارويي با مشكلات زندگي از روش هاي متفاوتي استفاده كند تا بتواند بر آنها پيروز شود.
۴- تمام توجه و حواستان را روي او متمركز كنيد. وقتي كودكان متوجه مي شوند كه والدينشان از بودن با آنها لذت مي برند، احساس عشق و علاقه زيادي مي كنند. اين حس خاص، مكمل و لازمه اعتماد به نفس آنهاست. در حقيقت، مطالعات نشان مي دهد كه كودكاني كه در دوران كودكي خود بر مشكلاتشان پيروز مي شوند كساني هستند كه خود را به راستي باور كرده اند.
طبق جدول زمان بندي شده حتي اگر ۱۵دقيقه در روز توجه كامل خود را به فرزندتان معطوف كنيد كافي است. والدين كودكي ۵ ساله هر شب در كنار او بازي مي كنند، ولي هر وقت كه تلفن زنگ مي زند، بازي را قطع كرده و مشغول جواب دادن به تلفن مي شوند. به تدريج، كودك متوجه مي شود كه تلفن از او خيلي مهم تر است و براي نشان ندادن ناراحتي اش، خود را با ديدن فيلم سرگرم مي كند.
۵- كودكان را براي خودشان و آنچه كه هستند، بپذيريد. شايد فرزندانتان همه انتظارات شما را برآورده نكنند، ولي شناخت خلق و خوي ذاتي آنها بسيار مهم است. هنگامي كه براي آن چه كه هستند توسط ديگران تقدير شوند، احساس امنيت بيشتري براي ارتباط برقرار كردن پيدا مي كنند، همچنين ياد مي گيرند كه چگونه مشكلاتشان را برطرف كنند.
«كارل» پسر بچه ۹ ساله اي است كه اغلب صبح ها بيهوده وقت را تلف مي كند و به سرويس مدرسه نمي رسد. والدينش نسبت به بي مسئوليتي او به شدت عصباني شده و تصميم گرفتند كه او را از بعضي از تفريحات دلخواهش محروم كنند. آنها متوجه نبودند كه كندي «كارل» به دليل بي مسئوليتي او نيست بلكه او به طور ذاتي كمي گيج و حواس پرت است. به جاي فرياد زدن و تنبيه كردن، بهتر است كه با او در مورد آنچه كه به سريع تر آماده شدن او كمك مي كند، صحبت كنند. البته مي دانيم كه والدين بچه هايي كه دير به مدرسه مي رسند براي زود رسيدن آنها از مسئولين مدرسه كمك مي گيرند. كودكان مسئوليت پذيري را دوست دارند و اين باعث تشويق آنها براي به موقع رسيدن به مدرسه مي شود.
البته پذيرفتن فرزندتان، همان گونه كه هست بدين معنا نيست كه همه رفتارهاي بد او را قبول كنيد، بلكه او را درك كرده و به او كمك كنيد تا تغيير روش دهد و بتواند اعتماد به نفس خود را تقويت كند.
۶- به كودكان فرصت جبران كردن بدهيد. كودكان از همان سال هاي اول دوست دارند كه مفيد باشند. اگر از افراد در مورد بهترين خاطرات دوران مدرسه سئوال شود، پاسخ بيشتر آنها كارهايي است كه به نحوي كمك به ديگران و مثبت بوده است، مانند: درس دادن به شاگردان كوچكتر، رنگ آميزي نقاشي ديواري يا كارهاي گروهي و نمايشي در كلاس.
وقتي كودكان را در جهت كمك به ديگران حمايت مي كنيم، به توانايي آنها ايمان داريم كه فرزندانمان مي توانند كارهاي مختلفي انجام دهند و حس مسئوليت پذيري آنها را نيز تقويت كرده ايم. همچنين قبول مي كنيم كه يك كودك ۳ ساله هم مي تواند در خانه مسئوليت پذير باشد، به شرطي كه كار شاقي نباشد. به فرزندان بگوئيد: «ما به كمك تو احتياج داريم.»
۷- سعي كنيد اشتباه كودكان را با تجربه كردن خودشان، برطرف كنيد. كودكاني كه والدينشان نسبت به خطاهاي آنها بيش از حد حساسيت نشان مي دهند، ريسك پذيري كمتري داشته و در نهايت به خاطر اشتباهشان توسط ديگران سرزنش مي شوند. والدين بايد خيلي با اين مسائل راحت تر برخورد كنند به طور مثال اگر فرزندتان براي سومين بار شيرش را روي صندلي مي ريزد، خود را كنترل كنيد و به خود بگوئيد كه اين كار براي كودكان در اين سن طبيعي است و با بزرگ شدن آنها، اين مسئله نيز حل مي شود. با اين روش فرزندتان را براي حل كردن مشكلش آماده مي كنيد. اگر مي خواهيد به فرزندتان دوچرخه سواري ياد دهيد، بگوئيد كه چگونه تعادل خود را حفظ كند و اكثر بچه ها بار اول زمين مي خورند.
۸- به نقاط قوت كودكان تأكيد كنيد. اگر چه كودكان با اعتماد به نفس بالا از شكست دلسرد نمي شوند بلكه از موفقيت خود نيز لذت مي برند. حس موفقيت و غرور آنها، باعث عزت نفس بيشتري شده تا در آينده بهتر بتوانند با مشكلات دست و پنجه نرم كنند.
اگر چه همه كودكان به طور ذاتي ورزشكار، هنرمند يا محبوب نيستند، بلكه هر كودكي به نوبه خود قدرت و توانائي خاص خود را دارد و شما به عنوان والدين او بايد متوجه چنين نيرو و استعداد فرزندتان باشيد و براي اين كه كودكان بتوانند به راستي خود را باور كنند، بايد خود به تنهايي موفقيت را تجربه كنند.
۹- به كودكان اجازه دهيد كه در برطرف كردن مشكلاتشان، تصميم گيرنده باشند. مسئله اي كه بيشتر والدين با آن روبرو هستند اين است كه تمايل دارند خيلي سريع فرزندانشان را از مخمصه نجات دهند. البته به كرات ديده شده وقتي كه مشكل حل مي شود و همه چيز سرو سامان مي گيرد به فرزندانمان مي گوئيم كه ما گفتيم كه چه كار كنيد. اما اگر فرزندتان تكاليف مدرسه اش را نمي داند يا چيزهايش را گم كرده است، او را براي يافتن راه حل و پيدا كردن موقعيتش تشويق كنيد.
۱۰- ادب و نزاكت را به او ياد دهيد. معناي واقعي كلمه «Disipline» ياد دادن است. آخرين هدف پرورش دادن نظم و ترتيب است كه كودك را حتي اگر در كنارش نباشيد، مسئوليت پذير بار مي آورد. مطمئن باشيد هرگز با تهديد كردن و تحقير كردن فرزندتان به نتيجه مطلوب نخواهيد رسيد.
اگر شما در مواقع اضطراري به فرزندتان بگوئيد: تو بعد از مدتي آرام مي شوي. يا بهتر است اضافه كنيد: هر وقت كه آرام شدي، اجازه بده ببينم كه چه شده است. با اين كار به او اجازه مسئول بودن روي اعمالش را مي دهيد. براي كودكان بالاتر از هفت سالي كه يك دنده و لجباز هستند فرصت داده و تأكيد كنيد كه خودشان در تصميم گيري رفتار مناسب توانايي دارند. اگر شما داد و بيداد كنيد، او متوجه منظورتان نمي شود و همچنين اعصاب خود را نيز به هم ريخته ايد.
به طور ايده آل، با تشخيص به موقع سعي كنيد كه مشكلات رفتاري در فرزندتان به وجود نيايد. همچنين اگر فرزندتان كار درستي انجام مي دهد، اجازه دهيد تا خود نيز بداند. تشويق و علاقه شما از همه ستاره ها و برچسب ها براي فرزندانتان با ارزش تر است.