ارتباط بين هوش درون فردي، ميان فردي و هوش هيجاني
در بررس ارتباط بين هوش هيجاني گلمن(1387) و هوش ميان فردي و درون فردي گاردنر(2011)، متوجه همبستگي نزديك بين اين دو رويكرد ميشويم. گلمن مهارتهاي هوش هيجاني را شامل موارد زير مي داند: خودآگاهي، همدلي با ديگران، توانايي در مديريت هيجانات خود و ديگران و نگرش خوشبينانه نسبت به زندگي. همچنين گلمن مي گويد: ارتباط و پيوند قوي بين تفكر و احساس وجود دارد. براي غنيتر كردن هوش افراد بايد آنها را در محيطي قرار داد تا توانائيهاي شان فرصت بروز و ظهور پيدا كنند، به عبارت ديگر، پيش از آن كه دانشآموزان به بينش واقعي در مورد چگونگي يادگيري شان دست يايند، بايد فرصت هايي براي ايجاد شناخت ها و توانائي هاش داشته باشند.
هم گاردنر و هم گلمن هر دو در اين نكته توافق دارند كه تمركز صرف روي سواد و استعداد رياضي در مدرسه كافي نيست، زيرا در آن صورت، معلمان بينش روشني از هوش كلي و ظرفيت هيجاني دانشآموزان نخواهند داشت. بايد به دانشآموزان اجازه داد تا در ايجاد توانائيهاي بين فردي و درون فردي خود بكوشند و يك استعداد هيجاني پايهاي را براي ادارهي زندگي خودشان به كار ببرند(تيل، 1387).
فرصتهاي يادگيري در پرورش هوش بينفردي
جهت گيري اصلي هوش ميان فردي، توانايي درك و شناخت نيات، مقاصد انگيزهها و احساسات ديگران است كه حاصل عملي آن ايجاد مهارتهاي اجتماعي[1] قوي در دانشآموزان ميباشد. از نظر مورگان[2]، مهارتهاي اجتماعي نه تنها امكان شروع و تداوم روابط متقابل و مثبت با ديگران را فراهم ميآورد، بلكه توانايي نيل به اهداف ارتباط با ديگران را نيز در شخص ايجاد ميكند(كارتلج و ميلبرن، 1385). حال آنكه از نظر گاردنر در كلاسهاي سنتي همه چيز بر پايه رقابت استوار است تا همكاري گروهي. لذا، در اين كلاسها هوش ميانفردي كمتر به كار گرفته ميشود و حس تعاون و همكاري نيز در آن بسيار اندك است(گاردنر، 1999).
با عنايت به مطالب مذكور، طراحي و تدارك فرصت ها وتجارب يادگيري مرتبط باهوش ميان فردي در نظام برنامهريزي درسي ايران بايد شامل پيشبيني ابعاد و مؤلفههاي مختلفي نظير بازيها و مشاركت در پروژههاي كلاسي، مدرسهاي و جامعه محلي، ارتباط و همدلي با ديگران، نوع دوستي و كمك به ديگران، گفت وشنود و مباحثه، توجه و احترام به ديگران، شركت در همايشها و سمينارها، ميانجيگري در اختلاف ها وتعارض هاي كلاسي، مسئوليت پذيري و پذيرش پيامدها باشد(اميني و تمناييفر، 1388).
مشكلات بينفردي
در برخورد با اشخاص جديد، بسيار خجالتي هستم.
هميشه با ديگران درگيري و مشاجره دارم.
نسبت به ديگران اغلب حس خصومت و حالت تدافعي دارم.
هميشه حس محبت و همدردي نسبت به ديگران برايم عذاب آور است.
هنگام سختيها تقريباً هيچ حامي ندارم.
معمولاً بدون آگاهي ميانفردي پيرامونم، زندگي را مي گذرانم.
درك خلق و خوها، خواستهها، انگيزهها و روحيات ديگران برايم مشكل است(آرمسترانگ، 1385).
چند روش براي خلاّقيت هوش بينفردي
1) بچه ها سخنراني خلاّق كنند.
2) درس را به صورت گروهي ياد بگيرند.
3) دركلاس گروه تحقيق و پژوهش تشكيل دهيم.
4) گروه مباحثه ويادگيري با هم تشكيل دهيم.
5) برنامه اردو، گردش علمي و بازديد تشكيل دهيم.
6) روش تدريس خودمان را مشاركتي كنيم(كردي، 1386).
تكاليف خلاّق هوش بينفردي
1) درس را به صورت گروهي دوباره دركلاس ارائه دهند.
2) درس را به صوت گروه پژوهي يادبگيرند.
3) درس را از طريق مباحثه و بحث بين فردي ارائه دهند.
4) بچه ها دركلاس راهنماي يادگيري هم باشند.
5) بچه ها ازطريق بازديد گروهي آموزش دهند(كردي، 1386).
اعتماد به نفس از طريق هوش بينفردي
آموزش درك احساسات ديگران: موقعيتهايي فراهم كنيد تا كودكتان ببيند شما با افرادي كه در موقعيتهاي دشواري قرار دارند همدلي ميكنيد.
با فرزندتان محترمانه رفتار كنيد، گاهي لازم است از كلماتي نظير «متشكرم و لطفاً» استفاده كنيد.سعي كنيد صحبت آنها را قطع نكنيد.
هر روز حداقل يك رفتار مثبت در فرزندتان پيدا كنيد و آن را به او بازخورد دهيد و از او به خاطر كار خوب (لبخند زدن به همسايه پير، آويزان كردن لباس هاو...) تشكر كنيد. اين امر به فرزندتان كمك ميكند كه بر روي كارهاي خوبي كه انجام ميدهد، تمركز كند.
كودك خود را به شكل شايستهاي معرفي كنيد، همانگونه كه به معرفي يك دوست يا همكار خود ميپردازيد. همچنين به آنها بياموزيد كه چگونه از اين شكل معرفي تشكر كنند و به آنها الگو دهيد كه چگونه دست بدهند، تماس چشمي برقرار كنند و با احترام به افراد سلام كنند، اين باعث ميشود بزرگترهايي كه با آنها روبهرو ميشوند با ديدي مثبت و احترامآميز با فرزندتان رفتار كنند.
در فرصتهايي كه پيش ميآيد كودكتان را به صحبت در جمع دوستان تشويق كنيد.
-سعي كنيد در فعاليتهاي اجتماعي و مدرسهي فرزندتان حضور فعال داشته باشيد، در شرايطي كه كودك شما ببيند هنگام بروز تواناييها و استعدادهايش حضور داريد احساس غرور و شايستگي ميكند.
-به كودكان بياموزيد از خوبيهاي ديگران قدرداني كنند.
-كودك را به محل كار خود ببريد و با زندگي شغلي خود آشنا كنيد، از او بخواهيد تا در مورد چگونگي رفتار كردن با يك همكار ناراضي و ايرادگير نظر بدهد.
كودكان خود را لوس نكنيد. چنان چه روش تربيتي كه باعث ميشود او نسبت به ديگران احساس متفاوت بودن كند آن را ترك كنيد، كار خود را به خاطر خواستههاي نامعقول رها نكنيد. هر زماني احساس كرديد به اندازه لازم به كودكتان توجه كردهايد براي پرهيز از لوس شدن و حسد، اندازه را رعايت كنيد.
الگوهاي عملي مثبت و نقشهاي مثبتي پيدا كنيد و فرزندان خود را به طرف آنها سوق دهيد و تلاش كنيد كودكتان الگوهاي مناسب و مفيدي براي خود پيدا كند. خودتان الگوي مناسبي براي او باشيد.
زماني را با كودكتان بگذرانيد، هيچ چيز جاي يك فنجان چاي داغ و صحبتهاي خندهدار را نميگيرد، اين نوع ارتباط موجب نزديك شدن رابطهها ميشود.
كمكهاي خانوادگي داوطلبانه: شيوههايي را پيدا كنيد كه از طريق آن به صورت خانوادگي به ديگران كمك كنيد. مثلاً عيادت بيماران در بيمارستان، پختن غذا براي افراد نيازمند، كمك به محرومان.
هنگامي كه ازهم دور هستيد نزديكي خود را حفظ كنيد. اگر به علت دور بودن يا گرفتاري ديد و بازديد فاميلي كمتر انجام ميشود، كودكتان را تشويق كنيد از طريق ارسال نامه يا اينترنت يا تلفن با اقوام در ارتباط باشد.
براي اعضاي خانواده كه مدتي دور بودهاند يك استقبال گرم ترتيب دهيد و بگذاريد بدانند كه از ديدن آنها خوشحال شدهايد.
-الگوي عزت نفس برتر باشيد. براي فرزندتان شرح دهيد كه چگونه با يك موقعيت دشوار برخورد ميكنيد(آذرفر،1386).
ابزارهاي تكنولوژيك در تقويت هوش بينفردي
كودكان ميتوانند در گروههاي دو يا چند نفره با كامپيوتر كار كنند.
كار در گروه مهارتهاي مشاركتي و ارتباطي كودكان را توسعه مي دهد.
ديگر ابزارهايي كه ممكن است كودكان از آن سود ببرند:
بازي هاي كامپيوتري كه دو يا چند نفره است.
برنامه هاي ارتباط از راه دور (Chat).
ايميل (Email).
آموزش از راه دور.
كمك به ديگران در برنامهها(آذرفر،1386).
روش هاي تأديبي بينفردي
مشاورهي گروهي ترتيب دهيد.
دانشآموزان را با مدل نقشپذيري آشنا كنيد.
از دانشآموزان بخواهيد مطلبي را به يك دانشآموز كوچكتر از خود آموزش دهد يا از او مراقبت كند.
فعاليتهاي اجتماعي را براي دانشآموز در نظر بگيريد(مانند سرپرستي يك گروه) (آذرفر،1386).
مشاغل احتمالي بينفردي
از مشاغل احتمالي ميتوان به درمانگر، مشاور، فروشنده، سياستمدار، كاسب، معلم، پزشك و رهبر مذهبي موفق اشاره كرد(آرمسترانگ، 2009).