معمولا معلمان معترض هستند که یاد دادن یکسری اطلاعات خشک و بیروح به بچهها و یادآوری آن در امتحانات بسیار سهل الوصولتر است از اینکه به آنها یاد دهیم که چگونه فکر کنند. آیا میتوان اندیشیدن را به کودکان آموخت؟ تحقیقات میگوید: «بله».
بخشی از تفکر ، از تجربه نشات میگیرد، بنابراین برای اینکه بچهها یاد بگیرند چطور فکر کنند (که شامل چگونگی ارزیابی آنها از موقعیت ، چگونگی توجه آنها بر مهمترین جنبهها ، نحوه تصمیمگیری برای انجام کار و چگونگی ادامه کار میشود) ، نیاز به تجربه دارند.
چگونه میشود بستر مناسب برای تجربه کودکان را فراهم آورد؟
مهارتهای فکر کردن درباره فعالیتهای روزانه در مدرسه یا خانه را باید به کودکان و نوجوانان آموخت. این کار میتواند بسیار ساده آغاز شود. از خردسالها سوالات با انتهای باز بپرسید که با آیا ، چرا و چطور شروع میشوند و درحالی که سوالات را برایشان میخوانید آنها را تشویق کنید مهارتهای کلامی خود را بهبود بخشند، این سوالات پرسشی ، میتواند کمک کند تا کودکان چگونه فکر کردن را یاد بگیرند. همین روش به کودکان سنین بالاتر هم میتواند کمک کند.
مرتب کردن اطلاعات و مقایسه آنها
از کودکان بخواهید اطلاعات را باهم جفت و جور کرده و دادههای جدید را با آنچه از قبل میدانستند، مقایسه کنند. این کار به آنها کمک میکند یاد بگیرند، ارتباط بین لغات یا مفاهیم را بشناسند و دریابند دو موضوع در چه نکاتی و مواردی باهم اشتراک و در چه مواردی با هم تفاوت دارند. دانشآموزان میتوانند از طبقهبندی کردن اشیا استفاده کنند که به آنها در یادآوری بهتر مطلب و اندوختههای ذهنیشان کمک کند. عملکرد تفکر انتقادی را که توانایی ارزیابی کردن اطلاعات است، به بچهها بیاموزید. به آنها بیاموزید تا درباره هر چیزی که میشنوند یا میخواهند که به دست بیاورند چهار پرسش بپرسند.
• آیا آن چیز جالب و درخور شایسته است؟
• دانستن اطلاعاتی راجع به آن چیز میتواند جزء اطلاعاتی قرار گیرد که اطلاعات عمومی به شمار میآید مثلا آب ترکیب شده است از اکسیژن و هیدروژن.
• اگر جزء اطلاعات عمومی قرار نمیگیرد، دلیل خاص بودن آن چیست و چرا کودک میل دارد راجع به آن نکاتی را بداند. اگر دلیلی دارد، آیا دلیل معتبر هست یا خیر؟ اگر نیست، بچهها باید
یادبگیرند که تلاشی برای درک و دانستن اطلاعاتی که به دردشان نمیخورد یا آن را دوست ندارند، نکنند. به بچهها نشان دهید چطور به یک مسأله نزدیک شوند: الف : کودکان نیاز دارند تشخیص دهند چه چیزهایی را میدانند، چه چیزهایی را نمیدانند و باید چه کاری انجام دهند،ب : سپس آنها میتوانند نقشهای را برای حل مساله طراحی کنند. پ: نقشهای را ارزیابی کنند و تصمیم بگیرند که آیا موثر هست یا خیر؟
راهنمای تصورات دهنی
از راهنمای تصورات دهنی و تصویر یک حادثه یا تجربه استفاده کنید. تخیلات حسی به ما کمک میکنند که اطلاعات را در حافظه بلندمدت ذخیره کنیم. هر چه از ظرفیت بیشتر حواسمان استفاده کنیم، بهتر است. به این ترتیب ممکن است از بچهها خواسته شود در حین خواندن داستانهایی درباره صحرا ، آن را ببینند، شنهای آنجا را لمس کنند، به صدای باد گوش دهند و گرما و تشنگی را احساس کنند. این رویکرد از جزئیات و حواشی استفاده میکند.
تفکر فراتر از آموختهها
به بچهها یاد دهید فراتر از آنچه یادگرفتهاند، فکر کنند. ممکن است از بچهها خواسته شود در حین مطالعه انقلاب آمریکا بگویند سربازان در دوره «فورگ» چه احساسی داشتند؟ چه لباسی پوشیده بودند؟ تصور کنید شما در آن موقعیت قرار گرفتهاید، نامهای به خانواده خود بنویسید.
ترغیب به نوشتن
کودکان را به نوشتن ترغیب کنید. زیرا وقتی افکار را بخواهیم بر روی کاغذ بیاوریم، ناچار باید آنها را مرتب کنیم. طرحهایی که بچهها میتوانند از آن لذت برده و چیزهایی از آن بیاموزند. از جمله نگهداری یک مجله ، ارایه یک بحث به یکی از والدین (برای افزایش پول توجیبی یا خرید یک چیز خاص یا یک حق) یا نوشتن نام به یک شخص مشهور.
خلاقیت را برانگیزید.
از بچهها بخواهید اطلاعات تازهای را خلق کنند یا بسازند. مثلا یک وسیله خنگی برای یکی از کارهای سخت خانگی درست کنند. طرحهای خلاق پیشنهاد کنید. مثل نوشتن یک شعر یا طراحی یک تصویر. بچهها را تشویق کنید. نسخه دست اول تهیه کنند تا بعد آن را چاپ کنند.
ابزار اساسی کار
• به کودکان ابزار اساسی کار را بدهید و به آنها یاد دهید چطور و چه وقت آنها را به کار ببرند، مثل خواندن نقشه ، انجام محاسبات و کاربرد ذره بین.
• بچهها را تشویق کنید اهداف را مرتب کنند و یک چارچوب زمانی برای آنها مشخص کنند و سپس آنها را یادداشت کنند. به این ترتیب میتوانند پیشرفت خود را ببینند.
نکته یابی
• کودکان را یاری دهید تا بیاموزند چطور مهمترین نکات آنچه را که میخوانند، میبینند یا میشنوند را پیدا کنند.